درور بر شما -- خوش آمدید



وضعیت حقوق بشر در ایران ار وخامت هم گذشته است به طوری که
بصورت آشکارا به حریم افراد تجاوز میشود و یا بدون هیچ دلیل قانونی برای
افراد پرونده سازی میشود"البته باید گفت که در رژیم سفاک
اسلامی(اشغالگرایران), نقض حقوق بشر با پیروی از قوانین ننگین اسلامی قانون
است که بطور کاملا محسوس توسط حکومت جنایتکار اسلامی و مزدورانش انجام
میپذیرد و آزار و شکنجه آزادیخواهان میهن پرست به اوج خود رسیده است . این
خود دلیلی محکم بر ترس جانکاه حکومتیان خونخوار و نشانگر زوال حکومت
ضحاک(جمهوری اسلامی)در ایران زمین است,بخواهیم باور کنیم یا نکنیم شمارش
معکوس برای سرنگونی رژیم جهل اسلامی دیکتاتوری آغاز شده و باید گفت که اگر
با زور اسلحه برای مدتی نچندان زیاد بتوانند گلوی آزادیخواهان رابفشارند
ولی حرکت زمان را که همان نبض میهن پرستان ایرانزمین است را نمیتوانند
متوقف کند .


جاوید ایران و ایرانی میهن پرست.

نابود باد حکومت جهل اسلامی .

=======================================

زرتشت بیا که با تو امید آید ** در شب صدای پای خورشید آید ** تاریخ اگر دوباره تکرار شود ** کعبه به طواف تخت جمشید آید **

=======================================
درود بر شما , خوش آمدید , این وبلاگ در جهت مبارزه با
حکومت فاسد و دیکتاتوری جمهوری اسلامی که با خونریزی و دروغگویی ایران را به اشغال خود در آورده طراحی شده است .
------------------------
==========================================


The first address of my face book which was blocked and Hacked by nasty Islamic regime was:

http://www.facebook.com/cyrus.parsi.31

==========================


the new address Of My face book is :

https://www.facebook.com/Cyrus.Parsi2

Please add my new address in your face book.

-------------------
My Web-blogs are :

http://Human-rights-Iran.blogspot.com



Thank you so so much

Yours sincerely

Cyrus Parsi
.

-----------------------------------------------------------------

لطفا جهت خواندن و دیدن تمامی مطالب و عکسهای موجود در این سایت به قسمتهای " آرشیو پستها " , " صفحات" و "کتابها و مطالب دیدنی و خواندنی" مراجعه فرمایید .

در ضمن تمامی پیامهای شما عزیزان
(Comments) در این وبلاگ منتشر میشود .
======================================
به اصل با شکوه خویش بازگردیم .

Face Book : https://www.facebook.com/zartoshtpage
http://www.childrenofzoroaster.org

Download Avesta(Pdf
چنبش فرزندان زرتشت
======================================

وطن امروز اسير دو سه تن بي وطن است
انهدام وطن از نکبت اين چند تن است
اين يکی لاشخور و آن دگری جغد سياه
اين يکی مرده خور و آن دگری گورکن است
آن شده پيشنماز چمن دانشگاه
واقعاً، قصه او قصه خر در چمن است
عطشِ قاضی اسلام بنازم که چنين
تشنه خون جوان و بچه و مرد و زن است
حاکم شرع به حيوان عجيبی مانَد:
که دُمش گاو و تنش خوک و سرش کرگدن است
هيأت حاکم ما هيئتِ خيرات خور است
هيأت دولت ما، دسته زنجيرزن است
روزگاری که وطن دست کفن دزدان است
عجبی نيست اگر مرده ما بی کفن است
==========================
پیروز و سربلند باشید (مدیر وبلاگ , کوروش پارسی )


۱۳۹۲ آذر ۱۰, یکشنبه

داستان روستایی تنگدست و آخوند و رابطه اش با وصف حال و روز ملت ایران

داستان روستایی تنگدست و آخوند و رابطه اش با وصف حال و روز ملت ایران

داستان روستایی  تنگدست و آخوند و رابطه اش با وصف حال و روز ملت ایران
داستان  ضمیمه شده ضمن ساده بودنش  حاوی نکاتی پند آموز می باشد. زیرا بیانگر شرایط تحمیلی بیش از 34 ساله است که هر زمان رئیس جمهور و  دولت  جدیدی روی کار آمده و  جایگزین قبلی شده  که همراه با کلی  قول و وعده ها بوده است موازی آن سعی شده کاسه کوزه مشکلات اقتصادی واجتماعی .....  و معضلات امور معیشی مردم به گردن دولت مردان قبلی انداخته شود  . بهمین  دلیل حسن روحانی هم در برنامه 3 شنبه تلویوزنی محور بیان عملکرد 100 دولت خود   مشابه  سناریوی سیاست تجربه و تکرار شده  را غلیظ تر از قبل اجرا کرد  . زیرا که ماهیت آخوندهای غیر مولد و شرکا  را  نمی توان  بهتر از روش  عوامفریبی و حواله ناکجاآبادی دادن برای  رفع مسئولیت از عدم پاسخگویی به مطالبات مردم ترسیم کرد. برای این که  از همان  زمان حاکم شدن  و قدرت گیری خمینی و جانشین و شرکا وحامیان شان  روش تصویر مار کشیدن و مار نشان دادن  تا حال ادامه داشته است و توانسته اند  تسمه ازگرده ی مردم محروم ودربند واسیر ایران  بکشند . بنابراین داستان ساده  روستایی و سئوالش  از آخوند ده ضمیمه شده   است .چون بی ربط باشرایط کنونی ایران نیست . به خصوص آنانی که پس از 34  سال تجربه ی غارتگران  حاکم با مفت و مرده خواران آخوندهای متحجر حوزوی و شرکای بقدرت خزیدگانش  را لمس  وتجربه کرده اند به خوبی  می دانند  که چگونه  نقش و سهم قدرت  اینان درست  وارونه  قول داده شده ی خمینی  است  که گفته بود حکومت آینده از آن مستضعفان و پا برهنگان است  .  به ویژه  اینکه در روند جنگ قدرت و انباشت ثروت وانحصاری کردنش رقبا  از طریق  اجرای طرح کودتایی  مشترک پاسداران و  رهبر وبسیج  کنار  زده شدند . اما تا گند قضیه در می آید و وحشت  از  رفع ابهام مردم  حس می شود تلاش می شود. بلافاصله سناریوی وارونه تکرار می گردد . در رابطه شاهد بودیم  که خاتمی جای رفسنجانی شد  و روحانی جای احمدی نژاد را گرفتو رئیس جمهور  شدشود تا هورا کشان تبلیغ کنند شرایط سخت سپری شده و شرایط مناسب و  اوضاع  بهتر با  کلید دولت تدبیر و امید فراهم شده است.  البته با مواضع تاکتیکی- تبلیغاتی که اتخاذ می  شود تا  در اجرای  سناریوی سیکل  تکراری طراحی شده هدف  به انحراف کشانیدن اذهان عمومی دنبال می شود  که ایجاد توهم  در اذهان عمومی است که گویا ممکن است شرایط نسبت به گذشته تغییر کند و بهتر شود تا مانع از حرکت های اعتراضی مردم ناراضی شود .
زیرا برخلاف آنچه کودتا گران تصور می کردند که پس از کودتای 22 خرداد88 مردم معترض تسلیم می شوندو همه چیز  به فراموشی سپرده و شامل مرور زمان خواهد شد . اما کودتاگران به زودی متوجه شدند که با وجود اینکه موسوی وکروبی  را در حصر خانگی نگهداشتند  ولی اتفاقی نیفتاد  تا همه چیز بر وفق مرادشان به پیش رود. برای اینکه  خشم و کینه مردم ناراضی همچون آتش پنهان شده برزیرخاکستر بود که مترصد وزیدن نسیمی برای شعله ور شدنش بود. برای همین تا  نسیم پس از 22 خرداد 88  زده شد و ناراضیان  موج وار در خیابان ها سرازیر و دست به تظاهرات اعتراضی زدند تا درادامه ی تظاهرات های  ضد حکومتی  خودفریاد مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای و اصل ولایت فقیه  توی خیابان ها و دانشگاه ها طنین انداز کنند . گرچه  فریاد  مرگ بر دیکتاتور سردادن معترضان  مقابل کودتا گران بهای بس سنگینی در بر داشت . ولی بدلیل اینکه اعتراضات معترضان  با سرکوب شدید و سرکوب  صدای اعتراضی خیابانی شان مهار شد  ولی معترضان  زانو نزده و تسلیم نشدند تا اینکه ترکش پرداخت هزینه به کودتا گران  اصابت کرد. چون رهبر ولی فقیه به جای موافقت با نامزد ریاست جمهوری کودتاگران پاسدار مجبور شد تا با در خواست تقاضا از مخالفان تا در نمایش انتخابات ریاست جمهوری دوره ی یازدهم نه بخاطر نظام که در حمایت از کشور شرکت کنند  تا حسن روحانی رئیس جمهور شود . سپس حامیانش توی خیابان بریزند و  با فراموش کردن شرایط طاقت فرسا پایکوبی و شادی کنند . چون هدف عبور از بحران اقتصادی وتحریم ها وتن دادن به توافق هسته ای در ژنو  بود.
 بهر حال  از سوی دیگر ربط داشتن این داستان با مدعیان اصلاح طلب ازآن منظر وجه اشتراک دارد که اینان با تجربه و  آزمون شکست خورده ی  بیش از 34 ساله و به خصوص 8 ساله ای که خود بر سر قدرت بودن  اشراف کامل دارند  که بابودن ولی فقیه همکاره و بی پاسخ به هیچ مرجع و نهاد دراین رژیم بربر منش  و تاریک اندیش قرون وسطایی دیگر  نه قانون  دارای جایگاه و  اعتبار و نه معنی و مفهومی دارد. برای اینکه  شورای نگهبان  آلت دست ولی فقیه  است  که تأیید کننده ی نامزدان نمایش انتخابات  گوناگون  است . از طرف دیگر  مجمع خبرگان رهبری که ظاهراً می بایست براعمال ولی فقیه  نظارت داشته باشد ولی  آنچنان آلت دست ولی  فقیه  شده است که  تبدیل  به  نهاد تشریفاتی شده است  که مأموری و مجری   حمد وثناگوی رهبر وفرامین و ی  شده است  . طوریکه بنابر دستور صادره رفسنجانی  را از رأس آن جراحی نمود .حال درچنین اوضاع و احوال که ریش و قیچی دراختیار ولی  فقیه  و پاسداران  می باشد که هر روز خشن  و ضد انسانی تر بامعرضان ومنتقدان و رقبا برخور می کنند. چگونه می توان انتظار داشت که چاقو دسته ی خودش را ببرد ونقض کنندگان آشکار قانون، قرار است  پای بند ومدافع قانون اساسی باشند و دولت اعتدال روحانی معنی و استقلال داشته باشد . بعلاوه باید باور داشت شرایط بهتر از گذشته و رو به بهبود خواهد بود  و تن  دادن به توافق هسته ای  بدون تنش و پیامدهای واکنشی اعتراضی – انتقادی داخلی  مواجه می شود .
بهر صورت گویا  خود  به  توهم زدگان  که  تلاش می کنند توهم خود را به مردم تلقین کنند همچون داستان روستایی ساده دل  در مانده است  که چون مرید و پیرو ملای روستا بود . برای درمان مشکلات خودنزد وی می رود تا پس از بازگویی مشکلات  و دریافت رهنمود و  اجرای اوامر و فتواهایش در نهایت آنقدر درمانده و  زهواره در رفته وخسته شود که به علت خستگی مفرط و چندین شب بی خوابی عاقبت بی هوش و  به خواب رود  و دعاگوی ملای روستا شود.
داستان روستایی فقیر و تنگدست یا روز وحال ملت ایران
> روستایی فقیری که از تنگدستی و سختی معیشت جانش به لب رسیده بود، نزد آخوند ده رفت > و گفت: آملا، فشار زندگی آنقدر مرا در تنگنا قرار داده که به فکر خودکشی افتاده ام. > از روی زن و بچه هایم خجالت می کشم، زیرا حتی قادر به تامین نان خالی برای آنان > نیستم. با زن، شش فرزند قد و نیم قد، مادر و خواهرم در یک اتاق کوچک مخروبه زندگی > می کنیم، که با هر نم باران آب به داخل آن چکه می کند. این اتاق آنقدر کوچک است که > شب وقتی چسبیده به هم در آن می خوابیم، پای یکی دو نفرمان از درگاه بیرون می ماند. > دیگر ادامه این وضع برایم قابل تحمل نیست… پیش تو، که مقرب درگاه خدا هستی، آمده ام> تا نزد او شفاعت کنی که گشایشی در وضع من و خانواده ام حاصل شود. 
> آخوند پرسید:> از مال دنیا چه داری؟
> روستایی گفت:> همه دار و ندارم یک گاو، یک خر، دو بز، سه گوسفند، چهار مرغ و یک خروس است.> آخوند گفت:> من به یک شرط به تو کمک می کنم و آن این است که قول بدهی هرچه گفتم انجام بدهی.
> روستایی که چاره ای نداشت، ناگزیر شرط را پذیرفت و قول داد….آخوند گفت:> امشب وقتی خواستید بخوابید باید گاو را هم به داخل اتاق ببری. روستایی برآشفت که: > آملا، من به تو گفتم که اتاق آنقدر کوچک است که حتی من و خانواده ام نیز در آن جا > نمی گیریم. تو چگونه می خواهی که گاو را هم به اتاق ببرم؟!
> آخوند گفت: فراموش نکن که قول داده ای هر چه گفتم انجام دهی وگرنه نباید از من > انتظار کمک داشته باشی.
> صبح روز بعد، روستایی پریشان و نزار نزد آخوند رفت و گفت: دیشب هیچ یک از ما > نتوانستیم بخوابیم. سر و صدا و لگداندازی گاو خواب را به چشم همه ما حرام کرد.
> آخوند یکبار دیگر قول روستایی را به او یادآوری کرد و گفت:> امشب علاوه بر گاو، باید خر را نیز به داخل اتاق ببری.
> چند روز به این ترتیب گذشت و هر بار که روستایی برای شکایت از وضع خود نزد آخوند می > رفت، او دستور می داد که یکی دیگر از حیوانات را نیز به داخل اتاق ببرد تا این که > همه حیوانات هم خانه روستایی و خانواده اش شدند! روز آخر روستایی با چشمانی گود > افتاده، سراپای زخمی و لباس پاره نزد آخوند رفت و گفت که واقعا ادامه این وضع برایش > امکان پذیر نیست!
> آخوند دستی به ریش خود کشید و گفت: دوره سختی ها به پایان رسیده و به زودی گشایشی > که می خواستی حاصل خواهد شد. پس از آن به روستایی گفت که شب گاو را از اتاق بیرون > بگذارد!
> ماجرا در جهت معکوس تکرار شد و هر روز که روستایی نزد آخوند می رفت، این یک به او > می گفت که یکی دیگر از حیوانات را از اتاق خارج کند تا این که آخرین حیوان، خروس > نیز بیرون گذاشته شد.روز بعد وقتی روستایی نزد آخوند رفت، آخوند از وضع او سئوال کرد و روستایی گفت: خدا > عمرت را دراز کند آملا، پس از مدتها، دیشب خواب راحتی کردیم. به راستی نمی دانم به > چه زبانی از تو تشکر کنم. آه که چه راحت شدیم و این است حال و روز ملت.  منبع : ایمیل دریافتی از یک دوست

مزدوري كه دانشجويان را زير ضرب كتك و فحش مي گيرد + عكس




بدستور غلام حسین حیدری، ریيس دانشگاه آزاد واحد رودهن و بدون اطلاع قبلي ورودی‌های خانم‌ها و آقايان این واحد دانشگاهی از يكديگر جدا شد و از ورود دانشجويان بدون همراه داشتن كارت دانشجويی

و یا برگه‌ی انتخاب جلوگيری به عمل آمد. نیرو‌های انتظامات و حراست نیز با رفتاری بسیار توهين آميز مانع ورود دانشجويان به بهانه نامناسب بودن پوشش ظاهری آن ها شدند. تا آنجا که تعدادی از دانشجویان علی رغم پیمودن مسیر طولانی از شهر تهران تا شهر رودهن نتوانستند به دانشگاه وارد شوند و بر سر کلاس‌های درس خود حاضر شوند.

در کنار سر در اصلی دانشگاه که پیش از این دانشجویان و اساتید از آن رفت و آمد می‌کردند اطلاعیه بزرگی نصب شده است که در آن الگوهای رفتاری و الگوهای پوشش برای دختران و پسران دانشجو ذکر شده است. اطلاعیه های تهدید آمیز و محدود کننده مشابهی نیز در نقاط مختلف دانشگاه نصب شده است.

در کنار سر در اصلی و وروی بزرگ دانشگاه که اکنون با نصب میله‌های سیاه رنگی آن را مسدود کرده‌اند؛ دو اتاقک قرار داده شده است که مملو از عوامل انتظامات است که دختران و پسران دانشجو برای ورود به دانشگاه باید از آن عبور کنند.

بر اساس گزارش خبرنگار ادوارنیوز، انتظامات دانشگاه در پاسخ به اعتراض دانشجویان که جویای علت چینی برخورد‌های ناگهانی و بدون اطلاع رسانی قبلی و خلاف قانون چیست؟ گفت:«ما خودمون قانونیم! قانون ماییم! اگر گفتیم فردا لخت باید بیاین لخت باید بیاین!»

این در حالی است که، وضع قوانین محدود کننده‌ی جدید حتی به پارکینگ دانشجویان نیز رسیده است و دانشجویان آن را اقدامی توهین آمیر قلمداد می کنند.

ضرب و شتم دانشجويان

در همین حال، انتظامات دانشگاه در اتفاقي نادر اقدام به بازرسی بدنی و تفتيش کیف و وسایل دانشجويان می‌کند؛ كه اين امر نیز باعث بیش شدن خشم و اعتراض دانشجویان می‌شود. در جریان یکی از بازرسی‌هاکه در حدود ساعت یازده صبح روز شنبه دوم اردیبهشت اتفاق افتاد، یکی از عوامل انتظامات سيلي محکمی به صورت يكی از دانشجویان پسر می‌زند و با حرکتی توهین آمیز وی را از دانشگاه به بيرون مي‌برد و در خارج از محیط دانشگاه به شدت مورد ضرب و شتم قرار می‌دهد و سپس توسط انتظامات به حراست دانشگاه انتقال داده مي‌شود و به بهانه های واهی برای وی پرونده سازی صورت می گیرد.

به گفته دانشجویان یکی از مسببان اصلی ضرب و شتم دانشجویان و بازرسی های بدنی توهین آمیز، یکی از مسوولین اصلی انتظامات نام "شهاب" است، که در بین دانشجویان به سخت گیری و فحاشی شناخته می شود.

به گفته دانشجویان این واحد دانشگاهی در ادامه روند برخوردهای توهین آمیز و ضرب و شتم دانشجويان، روز دوشنبه چهارم اردیبهشت ماه، از ورود يكی از دانشجوی دختر به دانشگاه به دلیل آنچه که انتظامات دانشگاه آرايش نامناسب عنوان می‌کند، جلوگیری به عمل می‌آید؛. این اقدام با اعتراض اين دانشجوی دختر همراه می‌شود و عوامل انتظامات دانشگاه آزاد رودهن شروع به فحاشي به وی و هل دادن وی می‌كنند. در برخوردی که بین این دانشجوی دختر و مامورین انتظامات دانشگاه رخ میدهد، مامورین او را با حالتی زننده و با ضربه ای محکم از دانشگاه به بيرون پرت می‌کنند كه موجب برخورد شدید وی با زمین و صدمه دیدن این دانشجو می‌شود.

براساس گزارش دانشجویان، روز سه شنبه پنجم اردیبهشت ماه، نیز کشمکش و درگيری شديد لفظي دیگری بین یکی دیگر از دانشجویان دختر با یکی از مسوولین انتظامات خانم موجب درگیری لفظی و فیزیکی شد. در این درگیری کارمند انتظامات اقدام به فحاشی و درگیری فیزیکی با دانجشو می‌کند، که طی این برخورد دانشجوی دختر به زمین می‌خورد و این کارمند انتظامات ضرباتی را به پای این دانشجو وارد می‌کند.

به گفت دانشجویان این واحد دانشگاهی خانم جابری، از مسوولین انتظامات بخش خانم‌ها، در این حادثه دخیل بوده.

شایان ذکر است که این اقدامات حراست و انتظامات دانشگاه که مستقیما زیر نظر رییس این واحد دانشگاهی انجام می پذیرد؛ حتی موجبات نارضایتی و اعتراض برخی از اساتید را نیز فراهم اورده است. که از آن جمله می توان به تنش لفظی صورت گرفته بین یکی از اساتید با عوامل حراست در ساختمان مرکزی این دانشگاه اشاره کرد.

گفتني است در سال ۸۸ "پاشا عليپور" مسوول حراست اين دانشگاه به همراه دو تن از همکارانش به نام های "افکاری" و "عیوضی" با هماهنگي با نيروهاي انتظامي ماشين گشت ارشاد در مقابل در ورودی دانشگاه آزاد رودهن مستقر کرده و اقدام به بازداشت دانشجويان مي‌كردند.

قابل ذكر است که در سال های اخیر در این واحد دانشگاهی صدها دانشجو به خاطر نوع پوششان به كميته انضباطي احضار شده و با احكام محروميت از تحصيل مواجه گشته اند که "شهاب" و "پاشا علیپور" نقش زیادی در اعمال این محدودیت ها ایفاء کرده اند.

ضرب وشتم دانشجویان دختر در محیط داخل دانشگاه و یا حتی خارج از دانشگاه آزاد واحد رودهن توسط نیروهای حراست و انتظامات امر تازه ای نیست. پیش از این نیز در اواخر مهرماه سال ۱۳۸۷ در ماجرای مشابهی یکی از دانشجویان دختر که به بازرسی بدنی و تفتیش کیف و وسایل خود توسط یکی ازكارمندان زن این واحد دانشگاهی معترض شده بود در خارج از محیط دانشگاه تواسط ماموران مرد انتظامات مورد توهین و ضرب و شتم و تماس های مکرر بدنی قرار گرفته بود که ریاست این واحد دانشگاه‌ی ضمن ابراز امیدواری از عدم تکرار این وقایع در آینده به خبرنگاران گفته بود:«با عاملان حادثه دانشگاه رودهن قاطعانه برخورد كردیم.»

به گفته دانشجویان معترض اگر در همان زمان عوامل ضرب و شتم دانشجویان برخورد می‌شد امروز شاهد تکرار این وقایع تلخ نبودیم. همچنین نمی‌توان از کنار نقش محوری رییس این واحد دانشگاهی دکتر غلام حسین حیدری در اعمال محدودیت‌ها و برخوردهای صورت گرفته به آسانی گذشت.
پارس ديلي نيوز