درور بر شما -- خوش آمدید



وضعیت حقوق بشر در ایران ار وخامت هم گذشته است به طوری که
بصورت آشکارا به حریم افراد تجاوز میشود و یا بدون هیچ دلیل قانونی برای
افراد پرونده سازی میشود"البته باید گفت که در رژیم سفاک
اسلامی(اشغالگرایران), نقض حقوق بشر با پیروی از قوانین ننگین اسلامی قانون
است که بطور کاملا محسوس توسط حکومت جنایتکار اسلامی و مزدورانش انجام
میپذیرد و آزار و شکنجه آزادیخواهان میهن پرست به اوج خود رسیده است . این
خود دلیلی محکم بر ترس جانکاه حکومتیان خونخوار و نشانگر زوال حکومت
ضحاک(جمهوری اسلامی)در ایران زمین است,بخواهیم باور کنیم یا نکنیم شمارش
معکوس برای سرنگونی رژیم جهل اسلامی دیکتاتوری آغاز شده و باید گفت که اگر
با زور اسلحه برای مدتی نچندان زیاد بتوانند گلوی آزادیخواهان رابفشارند
ولی حرکت زمان را که همان نبض میهن پرستان ایرانزمین است را نمیتوانند
متوقف کند .


جاوید ایران و ایرانی میهن پرست.

نابود باد حکومت جهل اسلامی .

=======================================

زرتشت بیا که با تو امید آید ** در شب صدای پای خورشید آید ** تاریخ اگر دوباره تکرار شود ** کعبه به طواف تخت جمشید آید **

=======================================
درود بر شما , خوش آمدید , این وبلاگ در جهت مبارزه با
حکومت فاسد و دیکتاتوری جمهوری اسلامی که با خونریزی و دروغگویی ایران را به اشغال خود در آورده طراحی شده است .
------------------------
==========================================


The first address of my face book which was blocked and Hacked by nasty Islamic regime was:

http://www.facebook.com/cyrus.parsi.31

==========================


the new address Of My face book is :

https://www.facebook.com/Cyrus.Parsi2

Please add my new address in your face book.

-------------------
My Web-blogs are :

http://Human-rights-Iran.blogspot.com



Thank you so so much

Yours sincerely

Cyrus Parsi
.

-----------------------------------------------------------------

لطفا جهت خواندن و دیدن تمامی مطالب و عکسهای موجود در این سایت به قسمتهای " آرشیو پستها " , " صفحات" و "کتابها و مطالب دیدنی و خواندنی" مراجعه فرمایید .

در ضمن تمامی پیامهای شما عزیزان
(Comments) در این وبلاگ منتشر میشود .
======================================
به اصل با شکوه خویش بازگردیم .

Face Book : https://www.facebook.com/zartoshtpage
http://www.childrenofzoroaster.org

Download Avesta(Pdf
چنبش فرزندان زرتشت
======================================

وطن امروز اسير دو سه تن بي وطن است
انهدام وطن از نکبت اين چند تن است
اين يکی لاشخور و آن دگری جغد سياه
اين يکی مرده خور و آن دگری گورکن است
آن شده پيشنماز چمن دانشگاه
واقعاً، قصه او قصه خر در چمن است
عطشِ قاضی اسلام بنازم که چنين
تشنه خون جوان و بچه و مرد و زن است
حاکم شرع به حيوان عجيبی مانَد:
که دُمش گاو و تنش خوک و سرش کرگدن است
هيأت حاکم ما هيئتِ خيرات خور است
هيأت دولت ما، دسته زنجيرزن است
روزگاری که وطن دست کفن دزدان است
عجبی نيست اگر مرده ما بی کفن است
==========================
پیروز و سربلند باشید (مدیر وبلاگ , کوروش پارسی )


۱۳۹۱ آذر ۸, چهارشنبه

تصویب پیش نویس قطعنامه حقوق بشر علیه ایران در سازمان ملل: ۸۳ آری، ۳۱ رای مخالف


شصت وهفتمین جلسه کمیته سوم مجمع عمومی سازمان ملل امروز در مقر سازمان ملل در نیویورک برگزار شد و  کشورهای حاضر نظرات خود در خصوص پیش نویس قطعنامه که دولت کانادا ارائه و مورد حمایت ۴۲ کشور بود را بیان کردند و در پایان این پیش نویس با ۸۳ رای مثبت، ۳۱ رای منفی و ۶۸ رای ممتنع به تصویب رسید. سال گذشته این قطعنامه ۸۶ مثبت را به همراه داشت و ۳۲ رای منفی و ۵۹ رای ممتنع.
در ابتدای جلسه نماینده کشورکانادا به انتقاد از وضعیت حقوق بشر در ایران به خصوص وضعیت زندانیان سیاسی و اعدام های فزآینده پرداخت وگفت ۴۲ کشور از این قطعنامه برای در صحن علنی گذاشتن حمایت کردند.
نماینده اروگوئه رای ممتنع داد اما به انتقاد ازاعدام، آزادی بیان و تحت تعقیب قراردادن روزنامه نگاران و همچنین استفاده از شکنجه را در ایران مورد انتقاد قرار داد ولی گفت که در برخی از حوزه ها تحولات مثبتی رخ داده است. او از دولت ایران خواست که همه امکانات لازم را فراهم آورد که کمیساریای عالی حقوق بشر بتواند از ایران دیدار کند و در طول دیدار آزادانه بتواند کار خود را انجام دهد.
بعد از نماینده کانادا چندین کشور مخالف قطعنامه به ارائه نظرات خود پرداختند ونماینده ایران در سازمان ملل نیز با دفاع از عملکرد مکانیسم های حقوق بشر در ایران به انتقاد شدید از کشورهایی که به طرح پیش نویس پرداخته بودند پرداخت.
درجریان جلسه نماینده قزاقستان، با قطعنامه مخالفت کرد و استفاده از قطعنامه ها را یک ابزار برای ایجاد فشار سیاسی خواند. نماینده قزاقستان به اقدامات ایران در ارائه گزارش های دوره ای اشاره کرد و از کشورهای دیگر خواست که به این قطعنامه رای ندهند. نماینده کره شمالی نیز با قطعنامه کشورهای ارائه کننده مخالفت کرد و آن را دخالت در امور داخلی کشور دانست و گفت قطعنامه کاملا سیاسی است. او گفت که حقوق بشر نمی تواند از خارج از کشور تحمیل شود.
محمد خزاعی نماینده ایران  در سازمان ملل به انتقاد از نماینده کانادا پرداخت و گفت نمی خواهد که به جای مردم ایران بخواهد صحبت کند. او گفت که کمیته سوم یک بار دیگر در استانه رای گیری در مورد یکی ازقطعنامه های غیرسازنده درمورد موضوع حقوق بشر در ایران است. خزائی گفت کاملا قطعنامه را به دقت مطالعه کرده است و بیش از ۱۵۰ ادعاهای بی پایه علیه ایران وجود داشته است. او گفت آشکارا قطعنامه نشان دهنده واقعیت کشور نیست و از واقعیت جامعه ایران دور است و متکی است به مطالب سایت های خبری. او انتقاد از وضعیت اقلیت ها در ایران را اغراق آمیز خواند و گفت پیش نویس تناقضات زیادی دارد. او سپس به انتقاد از مکانیسم های حقوق بشر سازمان ملل پرداخت که به صورت گزینشی اعمال می شود و تنها برخی کشورها مورد مجازات قرار می گیرند. او گفت که نظارت بر وضعیت حقوق بشر در کشورهای مختلف باید از حالت انحصاری برخی کشورها دربیاید. او گفت که قطعنامه به دبیر کل سازمان ملل اجازه می دهد که گزارش موازی تهیه کند. او همچنین عدالت، غیرتبعیض  بودن و بی طرفانه بودن قطعنامه و رویه های حقوق شر سازمان ملل را مورد انتقاد قرار داد. خزاعی به شدت از احمدشهید انتقاد کرد که نکات و بازخوردهای ایران را در گزارش اخیر خود لحاظ نکرده است و آن را مخالف کدهای اخلاقی چنین گزارش هایی خواند.
نماینده ایران در سازمان ملل گفت چرا کشورهایی مانند آمریکا، کانادا و اسرائیل  به خاطر نقض حقوق بشر در این کشورها تحت مکانیسم های کشوری قرار نمی گیرند؟ او گفت این کشورها باید پاسخگو باشند؟ نماینده ایران همچنین تبعیض علیه مهاجرین ومسلمانان در اروپا و آمریکا و همچنین اسلام هراسی را مورد انتقاد قرار داد. موضوع وضعیت رفتار بی رحمانه با زندانیان، نگهداری زندانیان در گوانتانامو و بگرام و همچنین شکنجه علیه زندانیان در آمریکا نیز از موارد مورد انتقاد خزاعی نسبت به آمریکا بود. او سپس به انتقاد از وضعیت حقوق بشر در کانادا پرداخت و گفت که «دولت کانادا در رفتار خودش نژاد پرست است». نماینده ایران همچنین در سخنرانی طولانی خود به انتقاد از وضعیتی که بر شهروندان در غزه می رود و سیاست های اسرائیل در این زمینه پرداخت. او انگشت نما کردن برخی از کشورها را در سازمان ملل مورد انتقاد قرار داد و گفت که هیچ کدام از کشورهایی که خود را قهرمان حقوق بشر می نامند حرفی از قتل عام در غزه نمی زنند. او همچنین از قتل دانشمندان هسته ای ایران نیز انتقاد کردو گفت که استانداردهای دوگانه باعث می شود که مکانیسم های حقوق بشر سازمان ملل تحریف شود.
نماینده کشورکوبا نیزبه انتقاد از قطعنامه پرداخت و گفت که همکاری بین المللی روی اصل بی طرفی امکان پذیر است نه گزینشی برخورد کردن با کشور. او گفت قطعنامه انگیزه های سیاسی دارد. نماینده سوریه بعد از نماینده کوبا گفت که قطعنامه را رد می کند و اینکه هیچ کشوری در امور داخلی کشورهای دیگر بخواهد دخالت کند.
نماینده کشور اکوادر گفت که به شدت اینکه برخی کشورها را مورد انتقاد قرار می دهند مخالفت می کند. او رای منفی به قطعنامه داد. نماینده کشور روسیه سفید گفت که چنین قطعنامه ای نمی تواند برای ترویج و حمایت حقوق بشر فضای گفت وگو به وجود بیاورد. او همچنین گفت که ایران گزارش دوره ای سال ۲۰۱۰ ایران نشان می دهد که دولت ایران قابل توصیه است (از توصیه ها استفاده می کند). او گفت حمایت کنندگان از قطعنامه بی طرف نیستند و از منابع رسمی و قابل اعتماد استفاده نشده است.
نماینده چین هم با قطعنامه مخالفت کرد و گفت هیچ کشوری وضعیت کاملی در زمینه حقوق بشر ندارد. نماینده ژاپن به وضعیت حقوق بشر در ایران انتقاد کرد ولی همزمان گفت که با ایران در این خصوص در حال گفت وگو است واینکه ایران با مکانیسم های سازمان ملل همکاری می کند. ژاپن گفت که از پیش نویس بدون اینکه ازحامیان اولیه آن باشد حمایت می کند.

نامه‌ی بیست و هفتم محمد نوری‌زاد به خامنه‌ای | پشت پرده‌ی قدرت در ایران و نقش آن “باغبان زیرک” یا شوروی سابق







به نام خدایی که هوش آفرید
سلام به رهبر گرامی جمهوری اسلامی ایران حضرت آیة الله خامنه ای
در نامه ی پیشین، به پشت پرده ی قدرت در ایران اشاره کردم. این که با پیروزی انقلاب، علاوه بر روحانیان فهیم و کاردان – که تعدادشان به ده نفرنیز نمی رسید – جمعیت کثیری از روحانیان کارنابلد، و روضه خوانان سراسیمه، و انقلابیون بی تجربه، با همه ی صداقت و خلوصی که داشتند، بر مسند قدرت جلوس فرمودند. و بخاطر تخصصی که در اداره ی کشور نداشتند، فضا را برای برآمدن وابستگان پرده نشین اسراییل و آمریکا واگشودند و رشته ی حساسیت های کشور را دانسته و ندانسته به دست همان پرده نشینانی سپردند که به جزیی ترین امور کشور وقوف داشتند و ما از زیرکی شان بی خبر بودیم.
ساده لوحانه، گمان همه ی ما بر این بود که انقلابی شده است و ما توانسته ایم به یُمن شور انقلاب فضولات استعماری – چه داخلی اش را و چه خارجی اش را – به دوردست های بودن و نبودن بتارانیم. جوری که خیلی زود رقبا را از هستی ساقط کردیم و زیر و بالای همه ی مناسبات کشور را به دست باکفایت روحانیان و حامیان آنان وانهادیم. این باور اما، غلط ترین تصوری است که می شود به ترسیم آن دست برد. چرا که اداره ی کشوری در اندازه ی ایران، با سواد و تجربه ای که روحانیان و حامیانشان نداشتند ممکن نبود.
بی سوادیِ مفرطِ انقلابیون در حوزه های مختلف، خلأ تخصصیِ ژرفی در اداره ی کشور پدید آورد. چه در حوزه های سیاسی و بین المللی، و چه امنیتی و اطلاعاتی، و چه نظامی و اقتصادی. این خلأهای برآمده از ژرفای بی سوادی، آنهم در شتابِ دنیای عقل و تخصص و ارتباطات، به مدد کسانی ترمیم شد که نرم نرم از پس پرده سربرآوردند و به مدد ما شتافتند و همزمان مطالبات پنهان خود را تعقیب کردند و ما انقلابیون کمترین امکان و فهمی در کشف آنان نداشتیم.
من در این نامه، بنا دارم به وجه دیگر آن “باغبان زیرک” اشاره کنم. به: شوروی سابق، و: روسیه ی اکنون! که در بلعیدن کشور ما سابقه ای بس وسیع دارد. و عجبا ما انقلابیون، بجای آن که از این دشمن شمالی خود متنفرباشیم – که ازسالهای دوربه این سوی، جز روفتن اعتبار و آبرو و سرمایه های ملی ما هیچ دأب دیگری نداشته – همه ی نفرت تلنبارخود را به سوی آمریکا و اسراییل تلمبه زده ایم و نرم نرم شعار”نه شرقی نه غربی” را به نفع شوروی و روسیه تعدیل و ترمیم فرموده ایم:
۱ – جناب شما بیست و سه سال از عمر و استعداد جمهوری اسلامی را به سویی متمایل فرموده اید که این همسایه ی شمالی نه تنها از گردونه ی شعارهای پرحرارت ما جان سالم بدربرده، بل: بنا به توصیه ی حضرت شما، ما را به التماس – آری به التماس – به آغوش او نیز درانداخته است. و او که برخلاف ما خامان، هفت خط و کارآزموده است، چنان کلاهی بر سر ما نشانده که ما اکنون، برای آب خوردن در مجامع بین المللی، به لیوان قی کرده ی او محتاجیم.
۲ – کودکان نیز می دانند که پول توجیبی خود را در جیب فروشنده ی دوره گردی که چند بار از او نامردی و دروغ و بدقولی دیده اند، نیندازند. بدا بحال ما که از کودکان نابالغ نیز ساده دل تر بوده ایم و مرتب توسط نوچه های داخلی روسیه از این شانه به شانه ی دیگر درغلتیده ایم و اسمش را زیرکی نهاده ایم.
۳ – شوروی، بنا به رسالت کمونیستی اش، از یک حسادت ریشه دار نسبت به آمریکا در رنج بود. و این رنج را در سایه ی مبارزه با امپریالیسم پنهان می کرد و برای این مبارزه نیز هزینه ها می پرداخت. علیه سرمایه داری و علیه آمریکا کتاب و فیلم و شایعه تولید می کرد و این نفرت و حسادت فلسفی را به دستگاه های دیپلماسی و ورزشی و معادلات علمی و پژوهشی خود نیز تزریق می فرمود. ظهورتازه نفسی چون انقلاب اسلامی ایران با نفرتی که از آمریکا در انبان داشت، برای کمونیست های پیر و فرسوده تماشایی بود. دستگاه های دیپلماسی و جاسوسی شوروی، و احزاب ایرانیِ متمایل به شوروی، سالها برای بسط و گسترش نفرت از آمریکا در ایرانِ پیش از انقلاب کار کرده بودند.
۴ – با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، شعار نه شرقی نه غربی مثل فواره بالا جهید و بسیار زود فروکشید. در آن سالها این شعار، بسیار بیش از آنکه شرق و غرب را بترساند، موجبات انبساط خاطر آنان را فراهم می کرد. شرق و غرب، مثل بزرگترهایی ایستاده بودند و از بالا به جست و خیز کودکی در زیر پایشان نگاه می کردند. کودکی که آب دماغش سرازیر بود و صورتش چرک و پیراهنش چروک و کفشهایش: لنگه به لنگه. و همین کودک، رو به بالا برای آنان دهن کجی می کرد و خط و نشان می کشید.
۵ – داستانک تسخیر ناگهانی و غافلگیرکننده ی سفارت آمریکا، همه ی انقلابیون ما را به کامِ از پیش مهیایِ خود کشاند. شوروی، طراح بازی های فکری بود. و تسخیرلانه ی جاسوسی نیز می توانست یک بازی فکری و کامپیوتری باشد. کودکانی از در و دیوار سفارت بالا می روند و آنجا را اشغال می کنند و به ضرب این فتح الفتوح بی نظیر، آمریکا می شود دشمن، و شوروی می شود رفیق. این بازی کودکانه و از پیش طراحی شده، آنچنان به چهارستون فکری انقلابیون ما چفت بست که باب مذاکره با آمریکا را برای همیشه بست. و: عرصه را دربست به شوروی سپرد. جوری که آن کودک ژولیده، با گرمای ناشی از تسخیر لانه ی جاسوسی سرگرم بود و شوروی نیز از مکانی که در آغوش خود برای آن کودک بی نوا می آراست.
۶ – مرگ بر شوروی، بی آنکه کام کسی را برآشوبد، از حنجره ی مردم ما فاصله گرفت. و انرژی معطلش را به مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسراییل سپرد. آمریکا نیز از آن بالا غش غش به رفتار کودک زیرپای خود می خندید و می گفت: عیب ندارد، هرچه می خواهی به من فحش بده و مرگ مرا آرزو کن. تو با فحش هایت سرگرم باش و من با آینده ای که از تو می بینم. و درآمدها و فرصت هایی که تو با بی عقلی ایت نصیب من می کنی. بیش از پیش!
۷ – شوروی با همه ی کودنی اش در لج و لج بازی با آمریکا، پشتش اما به قرن ها تجربه و علم و امپراتوری گرم بود. و ما، پشتمان به منبر و تئوری های فرسوده ی حوزوی، و سلسله های ابتر پادشاهی، و قتل و غارت و دروغ و بی سوادی. هم آمریکا و هم شوروی، خیلی زودتر از مردمی که با هیجان شعار می دادند: نه شرقی نه غربی، پایان این رفتار بچگانه را می دیدند. آمریکا و شوروی دست بر شانه ی هم نهادند و قدم زدند و تفریحکی را آغازکردند. آمریکا بصورت ظاهر عقب کشید و امتیاز بالاکشیدن ثروت این بچه را برای رقبای کمونیست خود باقی گذارد و خود در جایی دیگر از شوروی و چین امتیاز گرفت. جنگی را بجان ما درانداختند و تا توانستند کشورهای منطقه را از ما ترساندند و فراورده های از رده خارجِ تسلیحاتیِ در انبار مانده ی خود را به همه ی ما فروختند.
۸ – با جدی شدن جنگ، کودک لجوج و ژولیده ای که در معرض غرق و اضمحلال بود، قدم به قدم که نه، ناگهان از شعارهای خود دست شست. و همان دست را به دامان شوروی و چین قفل بست. عقل اولیه اش می گفت: کبریت این جنگ را شرق و غرب بجان او کشیده اند. بعدها صلاح دید که بگوید: این غرب است که چشم دیدن او را ندارد. پس کودک بی نوا باهمه ی استعداد حنجره اش غرب را نواخت. درست درحالی که دستش به دامان شرق بود. و درست درحالی که موجبات تفریح شرق و غرب را فراهم می کرد.
۹ – زمان زیادی از شروع جنگ سپری نشده بود که انقلابیون ما، کم کم به آغوش شوروی نقل مکان کردند و در آمریکاستیزی از او جلو زدند. و در این میان جایی نیز در آغوش چین برای خود واگشودند. شوروی ها بعد از هفتاد سال از لجاجت جاهلانه ی خود علیه سرمایه داری دست شستند و همه ی این ولع پوک را به کام ما ریختند. که: بیا، افتخار و لذت آمریکاستیزی دربست مال تو. هرچه می خواهی هزینه کن و شعار بده و خوش باش.
۱۰ – جنگ با خسارات بسیار، و بی آنکه کمترین غباری بر کفش شرق و غرب بنشاند، پایان پذیرفت. جنگ هشت ساله ی ما در کل، نقشه ای بود برای فروش اسلحه های در انبار مانده ی شرق و غرب، و تحلیل بردن سرمایه های ملی ما. این داستان که: برآمدن انقلاب اسلامی ما برای شرق و غرب نگران کننده بوده است، افسانه ای بیش نیست. از کجا این را می گویم؟ از آنجا که در همان سالهای پایکوبی ناشی از پیروزی انقلاب، هزاران تُن مواد مخدر در ایران به مصرف می رسید. و می رسد. و هزاران تن از دخترکان ما به تن فروشی برده می شدند. و برده می شوند. و درست درحالی که میلیونها جوان ما بیکار بودند و هستند، هزاران نفراز ابن الوقت های مرتبط با انقلاب، زد و بند می کردند و ثروت می اندوختند و می اندوزند. یک چنین کشوری با هر شعاری که از دهان بیرون بدهد چرا باید برای شرق و غرب نگران کننده باشد؟
۱۱ – شورویِ کمونیستی فروکشید و جایش را به روسیه سپرد. در این جابجایی، درسی بود که ما متعمدانه از آموختنِ آن روی برگرداندیم و خود را با ندیدن و نشنیدن آن فریب دادیم. این درس که: حکومت های ایدئولوژیک، سرنوشت مشترکی دارند. و فروپاشی آنان، حتمی ترینِ این سرنوشت مشترک است.
۱۲ – شوروی که فروپاشید، دست معطل ما بدون وقفه به دامان روسیه چنگ برد. چرا که روی تک تک ما سالها کار شده بود. ما اهل فکر نبودیم. یعنی سواد فکرِ داخلی و بین المللی نداشتیم. این دیگران بودند که بجای ما فکر می کردند. مثل کودکی که راه رفتنش به مدد بزرگترها باشد. دستش را که رها کنند، به زمین می خورد و به خود آسیب می رساند. شوروی از هم پاشید؟ بپاشد، بهتر، روسیه که هست. آنهم با آغوشی گشوده تر. و بی خجالتِ مناسبات کمونیستی!
۱۳ – صدای شکستن استخوانهای کمونیسم ما را مست کرد. ما مست بودیم از این که یک ابرقدرت، بواسطه ی ظهورانقلاب اسلامی از هم پاشیده است و عنقریب فصل فروپاشی ابرقدرت بعدی فرامی رسد. از فروپاشی شوروی، مستی اش برای ما ماند و هستی اش برای روسها. پس هست ما چه می شود؟ هست شما؟ چشم: آن کودک ژولیده و بظاهر لجوج را درطبقی جا دادند که هست خود را از روسها التماس کند و برای هست روسها دست به کیسه ی خود ببرد. باورِ این که عده ای از کارگزاران پنهان روسها در ایران اسلامی، از معتمدین انقلاب و پاسداران و روحانیان باشند، کمی ناممکن به نظر می رسد، نه؟ آنان را از رد پایشان باید شناخت. که نشانتان می دهم:
۱۴ – و شما رهبر شدید. و درهای بسته را یک به یک به روی روسها واگشودید. که اصلی ترینِ آنها ورود به داستانک انرژی هسته ای است. داستانکی که باغبان زیرکِ روسی برای شما تدارک دید و نوچه هایش را برای تحریص و تحریک و تطمیع، به سمت اطرافیان شما گسیل نمود. تا آنان بعنوان کشف خود، شما را ازهیجان آن لبریز کنند. طبق توافقات پس پرده، همه ی اطرافیان آمریکا از راه اندازی نیروگاه اتمی بوشهر عقب نشستند و عرصه را برای روسها خالی گذاردند. و شما ای بزرگوار، بهمین سادگی فریب خوردید. و به بازی ای داخل شدید که برای شما تدارک دیده شده بود. و روسها تا توانستند – شرمنده ام – ما را دوشیدند.
۱۵ – داستانک تولید بمب هسته ای از همان بازی های کامپیوتری است که از هیجان سرشار است. این که: نیروگاه اتمی بوشهر را بازسازی می کنیم. پول بدهید. دادیم. همزمان و پنهانی تأسیسات اتمی علم می کنیم. پول بدهید. دادیم. پنهانی اورانیوم مختصر داخلی را غنی می کنیم. پول بدهید. دادیم. پنهانی بمب اتم می سازیم. پول بدهید. دادیم. و همان بمب اتمی را بر سر اسراییل می کوبیم و از صفحه ی روزگار محو و نابودش می کنیم. پول بدهید. دادیم. به این تخیلات می گویند: بازی کامپیوتری. که مخاطبش عمدتاً کودکانند. و ما چه گران و پخمه گون به خرید این بازی دست بردیم و بدان مشغول شدیم. سالها بعد، هیجانمان که فرونشست، دیدیم ای عجب، زمان رفته و سرمایه رفته و مخمصه ای به اسم “تنهایی و تحریم” به دست و پای ما تنیده. ما درست به همان راهی درافتاده بودیم که از ابتدا برای ما طراحی کرده بودند. راهی یکطرفه و بدون بازگشت. که ما با پول و آبروی خودمان، برای آزمایش ها و طرح های پنهانی روسها در کشور خودمان فضا پرداخته بودیم.
۱۶ – بازی به مرحله ی تازه ای ورود می کند. در یک بزنگاه، خود روسها داستانک پنهان اتمی ما را برملا می کنند. که: ایران در حال رفتن به سمت تولید بمب هسته ای است. بصورت ظاهر آمریکا و اسراییل و مجامع جهانی بر روسها فشارمی آورند. که چه؟ که با ایران همکاری نکن. و روسها با هر فشار، بیش از پیش ما را می دوشند. و به ما می آموزند که تا می توانید مذاکرات هسته ای را کش بدهید. و برای خود زمان بخرید. و حال آنکه این خرید زمان و کش دادن، برگ دیگری از داستانک هسته ای است. برای دوشیدن بیشتر. این شد که ما نحیف و نحیف تر شدیم و روسها پروارتر. روسها در تأسیسات اتمی ای که برای ما علم کرده بودند، طرح های در سینه مانده ی خود را سامان می دادند و پولش را از ما می گرفتند. بلی از ما، که هیچ نمی دانستیم آنان در دخمه های اتمی ما چه می کنند.
۱۷ – شما آقا عجبا که از ابتدای رهبری خود تاکنون، یک تشر ناقابل بر سر این ابرقدرت روس برنیاورده اید. و همین ما را کمی به وادی شک و تردید درمی اندازد. این که: مگر می شود کشوری اینهمه توسط روسهای سیری ناپذیر دوشیده شده باشد اما رهبر بصیر این کشور یک تشر ناقابل به او نزده باشد؟ که: بس کن! سیر نشدی مگر؟ خجالت بکش! من شخصاً همه ی سخنان شما را در دوران رهبری و پیش از آن مرور کرده ام تا چیزکی به اسم تشر به روسها بیابم اما نیافتم. یعنی انتظار داشتم در برابر توفانی که مرتب از کلام شما به چهارستون آمریکا و اسراییل می کوبد، یک نسیمکی نیز به جانب روسهای هفت خط وزیدن بگیرد. که دیدم نیست. نیافتم.
۱۸ – شما که در هر مسئله ی جزییِ داخلی دخول می فرمایید، عجبا که از کنارِ روبیدن حق ملی ما در دریای خزر سرگرداندید. که لابد به چشم خود نبینید روسها بابت همان نیروگاه نیم بندی که برای ما می سازند، و برای تأسیسات پنهانی ای که به اسم ما و برای خود مدیریت می کنند، حق ملی ما را از دریای خزر انکار می کنند و چه باج هایی که از ما نمی ستانند. جالب تر این که در تمامی این سالها، این روسها بودند که جیب ما را خالی می کردند اما شما مردم را مرتب به ترسیدن از آمریکا بشارت می دادید. و البته می دهید. شرمنده ام: شما مردم را به زندگی در متن شعار ترغیب و تربیت فرموده اید. شعارهایی که هیچ یک از آنها پشتوانه ای از تدبیر و درایت با خود ندارند. چگونگی اش را با شما می گویم:
۱۹ – روسها پول های ما را بالا کشیدند و بردند و می برند اما شما بی اعتنا به دزدی های آشکارشان، مرگ بر آمریکا می گویید. روسها به ما دروغ گفتند و ما را فریفتند و همچنان می فریبند اما شما مرگ بر آمریکا گفته اید و می گویید. روسها بخشی از حق ملی ما را در دریای خزر ندیده گرفتند و از شما امضا نیز گرفتند اما شما مرگ بر آمریکا می گویید. روسها دست ما را در حنای هسته ای نهاده اند و مرتب از ما بابت کارهای نکرده شان پول می گیرند و شما یک نهیب به آنها نمی زنید. پول موشک های اس ۳۰۰ را چند مطابق از جیب ما برمی دارند. و بعد، موشک که نمی دهند، طلبکار نیز هستند و شما یک اخطار خشک و خالی به آنها نمی دهید. آخر این چه صلابتی است که یک دزد در روز روشن به خانه ی ما داخل شده و فرش زیر پای ما را می کشد و می برد و ما به سمت بیرون خانه داد می زنیم: آهای عقرب جرّاره، مگر دستم به تو نرسد؟
۲۰ – می دانم که از داشتن و تقویت حزب الله لبنان بسیار مشعوفید. شما از نان سفره ی مردم ایران برداشته اید و حزب الله و دیگران را تجهیز کرده اید. این روزها موشک های ساخت ایران، از داخل غزه شلیک می شوند و به شهرهای آنسوی تل آویو نیز اصابت می کنند. اینها برای شما غرورآفرین است. که محصول دسترنج خود را در آنسوی مرزها مشاهده می کنید. دلم نمی آید بگویم: این داستان تجهیز حزب الله و فلسطینی ها نیز از آن داستانک های روسی است. که مبتنی بر نیاز روانی ما به گوش ما خوانده اند و بساط روبیدن پولهای ما را گسترانیده اند. یعنی ذات داستان حزب الله و فلسطین، فرایندی است که ما با ظاهرش خوشیم و روسها با باطنش. که به این بهانه هرچه می خواهند از پول ما بر دارند. و البته چینی ها نیز. با تجهیز سایت های موشک سازی ما. که همه اش روسی و چینی و کره ای است. خدا بدهد برکت. آرمانها برای شما و پولهایتان برای ما. چرا نگویم: ویرانی و کشتار این روزهای سوریه، ربط وثیقی در همین هیاهوی روانی ما دارد؟ یادمان باشد: سوریه را ما و شما ویران کرده ایم و ما و شما مردمانش را به خاک و خون کشانده ایم.
۲۱ – برای یافتن سرنخ های زیرکی باغبان روس، به عقب برگردید. به روزهایی که ما بخاطر بی سوادی و کارنابلدی، و گره خوردن کارهای مملکتی، کاسه ی چه کنم پیش روی خود نهاده بودیم و برای برون رفت از ورطه های پی درپی بر سر می کوفتیم. یا نه، همین حالا به اطرافیانی بنگرید که برای شما از کشف و شهود و زیرکی خود خبر می آورند. درست در بزنگاه پریشانی و درهم شدگی کارهای مملکتی. که می بینیم دوستی با تبسمی نشسته بر لب، نرم و بی صدا، به جمع افسرده ی ما داخل می شود و پیشنهادی می دهد و همه ی ما را به وادی بهت و وجد و سرور درمی اندازد. و وقتی از او می پرسیم این راهکار استثنایی و پیشنهاد راهگشا چگونه به ذهن مبارک شما خطورکرده است، بادی به عبا و غبغب خود می اندازد که: سر سجاده به دامن کبریایی حضرت حجت دخیل بستم و… و حال آنکه او، بی آنکه خود بداند، تنها حامل پیام آن باغبان زیرک است. باغبانی که ازهمان ابتدای انقلاب نوچه های رده ی پنج خود را برای تقدیم راهکارهای استثنایی به در خانه ی حضرات حجة الاسلام والمسلمین ها و دیگرانی که مورد اعتماد ما و شما بوده اند، گسیل می فرموده است و آنان را با شتابِ این که : یافتم یافتم، به میان جمع وامانده ی نام آوران روانه می کرده است. و چرا هنوز نیز نکند؟
۲۲ – این روزها محرم است و مرثیه خوانان به همت دستگاههای دولتی و تبلیغی، و در رقابتی باورنکردنی از مردم اشک می ستانند. بابت واقعه ی جانسوزی که در تاریخ دور شیعی رخ داده. بی آنکه فراتر از لخته های خون حسین (ع)، به لخته های سخنان و راهِ وی عنایت کنند. چرا نگویم: برای حاکمیتی که از یک “چرا” ی مردم می هراسد، مردمی مطلوب اند که برای تشنگی حسین و خویشان حسین بر سر و سینه بزنند، نه این که با نگاه به راه و کلام حسین از حاکمان خود بپرسند: اگر حسین تن به ذلت نداد، شما چرا تن به ذلت سپرده اید؟
۲۳ – تقاضا می کنم درحالی که به چند و چون نوشته ی من می اندیشید، دستور بفرمایید علی الحساب دزدان سپاه و دزدان اطلاعات، پنج دستگاه کامپیوتر و دوربین و ابزار کار و عکس های خانوادگی مرا که سالها پیش برداشته و برده اند به من برگردانند. من کاری به دزدی های دیگرشان ندارم. به آنان بفرمایید: سه سال زمان، فرصت خوبی برای تخلیه ی اطلاعات از حافظه ی کامپیوتر نوری زاد بوده است. حالا همت کنید و پوسته ی فرسوده ی دستگاههای او را به او بازبگردانید. با عکس ها و فیلم های خانوادگی اش. اگر این بزرگواری شما شامل حال من و سایر زندانیانی شود که پولها و طلاها و اقلامی را ازخانه و زندگی شان برداشته اند و برده اند، امتنان ما همیشه با جناب شما خواهد بود.
۲۴ – من نمی دانم تا کجا می خواهید در مسیری که روسها برای شما تدارک دیده اند پیش بروید. اما می شود انتهای این مسیر را از همین اکنون مشاهده کرد. این نامه، نامه ی بیست و هفتم است و من در نامه ی نخست خود از دام روسیه و چین سخن گفته ام و شما را از سپردن مناسبات داخلی و بین المللی کشور به این دو برحذر داشته ام. که البته می دانم کار از کار گذشته است و ما تا گردن در باتلاق روس و چین فرو رفته ایم و خروجمان به سهولت ممکن نیست.
با این همه، اگر هنوز بر این باورید که قدرت نخست کشور شمایید، یا سرداران فربه ی شما، یک نگاهی به اطرافیان قدیمتان بیاندازید که: همه را یا کشته ایم، یا بی آبرویشان کرده ایم، یا زندانی شان کرده ایم، یا به دوردست ها رانده ایم و اموالشان را مصادره فرموده ایم، یا خودشان کار ما را راحت کرده اند و به دیار باقی پای نهاده اند. بنگرید که چه تنها مانده اید. و گرفتار در گردونه ای که هرچه روسها بفرمایند، شما را چاره ای جز اجابت نیست. پس دامنه ی این سخن برچینم و بگویم: قدرت نخست در جمهوری اسلامی ایران، در پس پرده است. بی آنکه خودی بنمایاند. همو که جاسوسانی از سرداران سپاه و روحانیان و معتمدان را به سوی شما گسیل می کند. تا فراورده های او را به اسم کشف و شهود خود برای شما ارمغان آورند و شما را به راهی در اندازند که قرار است در آن قرار گیرید.
روزگاری ما این سخن مرحوم شریعتی را که: ” امضای روحانیان پای هیچ معاهده ی ننگین استعماری دیده نشده”، بر چشم می نهادیم و بدان غرور می ورزیدیم. اصلاً هم از شریعتی عزیز نمی پرسیدیم: روحانیان کجا دارای مسئولیت و پست و مقام بوده اند که رد امضایشان در معاهدات ننگین دیده شود؟ اکنون به شریعتی می گویم: ای عزیز، برخیز و تا دلت می خواهد امضای روحانیان را پای خفت بارترین اسناد استعماری ببین و برای ما روحانیت را دوباره از نو معنا کن.
۲۵ – این نامه را هدیه ی من به خود تلقی فرمایید. هدیه ی دوستی که به ایران و ایرانی عشق می ورزد. و برای شما نام نیک می خواهد. نمی دانم این نامه آیا به منظر شما خواهد رسید یا نه. مرا به دادسرا فراخوانده اند. شاید مجدداً به زندان بروم. اگر مرا توفیقی بود، از همان زندان برای شما خواهم نوشت. وگرنه، دیدار به قیامت. از من به شما نصیحت: به این فکر کنید که در تبعیدید. در ایرانشهر. و هنوز انقلاب نشده. دوست می داشتید چگونه با شما و با اهل شما رفتار می کردند؟ پس شما نیز با زندانیان و تبعیدیان و مهاجران و خانواده هایشان و همه ی آنانی که از این انقلاب زخمِ بی دلیل خورده اند، همان کنید. والسلام
محمد نوری زاد
بیست و نهم آبانماه سال نود و یک
اشاره: این نامه قرار بود در هفته ی نخست زندانی شدن آقای نوری زاد منتشر شود. که شکر خدا وی از دادسرای فرهنگ و رسانه به زندان نرفت و ما انتشار آن را تا امروز به تعویق انداختیم.

این هم از جایگاه و آخر و عاقبت آرمانهای طلایی!





ببین دنیا به کجا رسیده: ملتی که سال 57 خمینی رو تو ماه میدید، الان هر موقع روش نشه بگه دارم میرم دستی به آب برسانم، میگه دارم میرم به امام سلام برسونم! 

این هم از جایگاه و آخر و عاقبت آرمانهای طلایی!

پیش نویس قطعنامه ارائه شده به کمیته سوم مجمع عمومی سازمان ملل در مورد وضعیت حقوق بشر در ایران




نشست کمیته سوم مجمع عمومی سازمان ملل در مورد وضعیت حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران در حال حاضر در نیویورک در جریان است
دقایقی دیگر 45 مین جلسه امسال کمیته سوم مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک آغاز می شود. در این جلسه یا جلسه 46 که 5 ساعت دیگر شروع می شود، پیش نویس قطعنامه در مورد نقض حقوق بشر در جمهوری اسلامی که بر اساس گزارش های بان کی مون و احمد شهید تدوین شده است، مورد بررسی قرار می گیرد.  نسخه اصلی پیش نویس این قطعنامه که برای "کمپین صلح فعالان در تبعید " ارسال شده به شرح زیر می باشد



مجمع عمومی                توزیع: محدود 
   سازمان ملل                                                                 تاریخ: ۱۹ آبان ۱۳۹۱
                                                   نسخه اصلی: انگلیسی

C.3/67/L.51
اجلاس شصت و هفتم
کمیته ی سوم
موضوع دستور جلسه شماره (c) ۶۹
ارتقاء و حفظ حقوق بشر: وضعیت های حقوق بشر و گزارش های گزارشگران ویژه و نمایندگان حقوق بشر

اندورا، استرالیا، اتریش، بلژیک، بلغارستان، کانادا، کرواسی، قبرس، جمهوری چک، دانمارک، استونی، فنلاند، فرانسه، آلمان، یونان، مجارستان، ایسلند، ایرلند، اسراییل، ایتالیا، لتونی، لیختنشتاین، لیتوانی، لوکزامبورگ، مالتا، دولت فدرال میکرونزی، موناکو، هلند، نیوزلند، نروژ، پاناما، پالائو، لهستان، پرتغال، جمهوری مولدووا، رومانی، اسلواکی، اسلوانی، اسپانیا، سوئد، مقدونیه از جمهوری یوگوسلاوی سابق، پادشاهی متحد بریتانیای کبیر و ایرلند شمالی، ایالات متحد آمریکا: پیش نویس قطعنامه
وضعیت حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران
مجمع عمومی،
به پیروی از منشور سازمان ملل متحد، همچنین اعلامیه جهانی حقوق بشر[1]، پیمان نامه های بین المللی حقوق بشر [2]و سایر ابزارهای بین المللی حقوق بشر،
با یادآوری قطعنامه های قبلی وضعیت حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران، که مورد اخیر آن قطعنامه ی شماره ی ۱۷۵/۶۶ [3]مورخ ۱۹ دسامبر۲۰۱۱ می باشد.
۱- با توجه به گزارش دبیرکل سازمان ملل که به دنبال قطعنامه ۱۷۵/۶۶ به مجمع عمومی ارایه شده است، که او در آن ناراحتی عمیق خود را درباره ادامه  نقض حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران اعلام می کند و گزارش گزارشگر ویژه  درباره ی وضعیت حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران[4] که به دنبال قطعنامه ۹/۱۶ شورای حقوق بشر[5] در تاریخ ۲۴ مارس ۲۰۱۱ ارائه شده است، که تصویری غم انگیزی از وضعیت کلی حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران ارائه می دهد و فهرست گزارش هایی که بر گستره ی وسیع نقض حقوق بشر که بسیاری از آنها به صورت سازمان یافته صورت می گیرد، دلالت دارد؛
۲- نگرانی عمیق خود را درباره ی نقض جدی و مستمر حقوق بشر که در جمهوری اسلامی ایران در جریان است،ابراز می کند. از جمله:
الف) شکنجه و مجازات یا رفتارهای خشن، غیر انسانی یا تحقیرآمیز از جمله قطع اعضای بدن و شلاق زدن؛
ب) ادامه هشداردهنده نرخ بالای اجرای احکام اعدام در نبود سیستم های حفاظتی شناخته شده ی بین المللی، به انضمام افزایش در تعداد اعدام در ملاء عام، با وجود بخشنامه ی رییس سابق  قوه قضائیه که اعدام در ملاء عام را منع کرده بود، و اعدام های مخفیانه ی گروهی و وجود گزارش هایی از  اجرای اعدام بدون اطلاع رسانی به خانواده  یا وکیل قانونی زندانیان؛
ج) عدم موفقیت در حذف اعدام برای افراد زیر ۱۸ سال و افرادی که در زمان ارتکاب جرم کمتر از ۱۸ سال سن داشته اند، به معنی نقض تعهدات جمهوری اسلامی ایران در قبال کنوانسیون حقوق کودک[6] و میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی2؛
د) محکومیت افراد به اعدام به اتهام جرم هایی که فاقد تعریف دقیق و صریح می باشند، از جملهمحاربه(دشمنی درمقابل خداوند)، و یا جرم هایی که به عنوان جرایم  بسیار شدید محسوب نمی شوند، در نقض قوانین بین المللی؛
ه) عمل خفه کردن از طریق آویختن افراد به عنوان روش اجرای حکم مرگ، و این واقعیت که با وجود  بخشنامه منع سنگسار رییس سابق قوه ی قضاییه، هنوز افرادی در زندان با حکم مرگ به روش سنگسار روبه رو هستند؛
و) محدودیت های مداوم، سازمان یافته، گسترده و جدی برای آزادی تشکل و تجمع مسالمت آمیز و آزادی بیان و عقیده، از جمله از طریق تلاش برای مسدود کردن یا فیلتر کردن محتوای اینترنت، محدود کردن دسترسی به ایمیل خارجی خدمات و انواع وب سایت ها، پارازیت دادن انتقال بین المللی ماهواره ای به جمهوری اسلامی ایران، سانسور و یا توقیف روزنامه ها، مجلات و سایر نشریات و قطع دسترسی به ارتباطات و اطلاعات؛
ز) هدف قرار دادن فزاینده و نظام مند مدافعان حقوق بشر، از جمله، شامل وکلا و  نه محدود به آنان، روزنامه نگاران و ارعاب خانواده ها و بستگان روزنامه نگاران مستقل رسانه های فارسی زبان و سایر نمایندگان رسانه ای، ارائه دهندگان خدمات اینترنتی و وبلاگ نویسان که ارعاب، بازجویی، دستگیری و بازداشت خودسرانه، تبعید طولانی مدت و|یا احکام سخت شامل حکم اعدام را به عنوان یکی از نتایج فعالیتشان تحمل می کنند، با اشاره ویژه به ادامه احکام حبس برای اعضای کانون مدافعان حقوق بشر؛
ح) نابرابری فراگیر و خشونت علیه زنان به شمول خشونت جنسی، سرکوب دایمی مدافعان حقوق بشر زن، بازداشت ها، سرکوب توام با خشونت و محکوم کردن زنانی که خواستار حق تجمع مسالمت آمیز هستند، و افزایش تبعیض علیه زنان و دختران در قانون و در عمل، شامل محدودیت در دسترسی به تحصیلات عالیه و همچنین ممنوعیت ۷۷ حوزه ی دانشگاهی برای زنان در ۳۶ دانشگاه؛
ط) ادامه ی تبعیض و نقض سایر حقوق بشر، بعضاً همراه با اذیت و آزار افراد متعلق به اقلیت های اتنیک، زبانی، یا سایر اقلیت ها، شامل عرب ها،آذری ها، بلوچ ها، کردها و مدافعان آنها، با توجه ویژه به سرکوب خشونت آمیز و بازداشت عرب ها و آذری ها، سرکوب خشونت آمیز اعتراضات محیط زیستی در قسمت های آذری نشین و نرخ بالای اعدام های افراد متعلق به اقلیت، شامل اعدام گروهی مخفیانه اعضای اقلیت عرب اهوازی؛
ی) افزایش آزار و اذیت و نقض حقوق بشر افراد متعلق به اقلیت های مذهبی به رسمیت شناخته شده، شامل از جمله، مسیحیان، یهودیان، مسلمانان صوفی، مسلمانان اهل سنت و زرتشتی ها و همچنین مدافعان آنها، با اشاره ویژه به بازداشت گسترده مسلمانان صوفی و مسیحیان  انجیلی، به شمول ادامه بازداشت کشیشان مسیحی؛
ک) افزایش آزار و اذیت و نقض حقوق بشر اقلیت های مذهبی به رسمیت شناخته نشده، به ویژه افراد متعلق به آیین بهایی و مدافعان آنان، از جمله: حملات فزاینده و افزایش دستگیری و بازداشت، محدودیت دسترسی به مراکز آموزش عالی بر اساس دین، محکوم کردن ۱۲ بهایی مرتبط با مؤسسات آموزشی بهایی به زندان های طویل المدت، ادامه محرومیت در استخدام در بخش دولتی، محدودیت های بیشتر برای استخدام در بخش خصوصی و در عمل (دوفاکتو) جرم انگاری عضویت در جامعه بهایی؛
ل) بازداشت خانگی مستمر و پایدار رهبران چهره های مخالف از زمان انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸، همچنین محدودیت های اعمال شده بر طرفداران و اعضای خانواده آنها، شامل ارعاب و تهدید؛
م) ادامه محدودیت ها و موانع شدید برای حق آزادی اندیشه، وجدان، مذهب یا اعتقاد، از جمله بازداشت خودسرانه، حبس نامحدود و صدور احکام طولانی مدت زندان برای کسانی که مناسک خود را به جا می آورند و محدودیت در احداث اماکن نیایش و حمله به آن ها و همچنین  قبرها؛
 ن) ناتوانی پی در پی در رعایت قانون آیین دادرسی، و نقض حقوق افراد بازداشت شده، از جمله متهمانی که بدون اتهام یا بدون تماس با دنیای خارج در زندان نگه داشته می شوند، استفاده گسترده نظام مند بازداشت خودسرانه و ناپدید شدن اجباری، عدم دسترسی متهم به وکیل منتخب خود، عدم صدور احکام وثیقه برای بازداشت شدگان، و همچنین شرایط بد زندان ها به شمول تراکم شدید (شمار زندانیان بسیار بیشتر از گنجایش زندان) و وضعیت غیر بهداشتی توالت ها و حمام ها (سرویس های بهداشتی)، به علاوه گزارش های مداوم مربوط به مرگ در زندان زیر شکنجه و تجاوز و دیگر انواع خشونت جنسی بازداشت شدگان، تکنیک های خشن بازجویی و استفاده از فشار روی خویشان و نزدیکان، شامل دستگیری آنها، به منظور اخذ اعترافات دروغین که در محاکمه ی آن افراد از آن استفاده می شود؛
س) تداوم دخالت های خودسرانه و یا غیرقانونی توسط مقامات دولتی درحریم خصوصی افراد، مخصوصا در ارتباط با منازل شخصی و مکاتبات آنها، شامل ارتباطات تلفنی و پست الکترونیکی که ناقض حقوق بین الملل می باشد؛

۳- نگرانی ویژه ی خود را نسبت به ناتوانی دولت جمهوری اسلامی ایران در انجام تحقیقات و تفحص جامع و یا ایجاد یک فرآیند پاسخگویی نسبت به موارد شدید نقض حقوق بشر که قوه قضاییه و نهادهای امنیتی در آن دخیل بودند وهمچنین نسبت به نقض وسیع اتفاق افتاده در زندان کهریزک و دیگر مکان ها بعد از انتخابات سال ۸۸  اعلام می دارد و درخواست خود از دولت ایران برای انجام تحقیق و تفحصی معتبر، مستقل و بی‌طرفانه، و پایان دادن به مصونیت را تکرار میکند؛
۴- نگرانی خود را نسبت به محدودیت های اعمال شده بر کاندیداهای انتخابات مجلس اسفند ۹۰ و بخصوص نسبت به رد صلاحیت کاندیداها و محدودیت در فعالیت های انتخاباتی آنها اعلام میکند؛
۵- با در نظر گرفتن قدم های برداشته شده جهت آزادی و عفو تعدادی از زندانیان سیاسی و عقیدتی،  درخواست خود از دولت جمهوری اسلامی ایران را برای آزادی فوری و بی قید و شرط همه افرادی که فقط به خاطر انجام حق خود برای شرکت در تظاهرات و تجمعات مسالمت آمیز در رابطه با  اوضاع سیاسی، اقتصادی، محیط زیستی و دیگر موضوعات، از جمله نتیجه و نحوه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ خودسرانه دستگیر و بازداشت شده اند، تکرار میکند؛
۶- قویاً از دولت جمهوری اسلامی ایران می خواهد که تضمین کننده ی برگزاری آزاد، عادلانه، شفاف و فراگیر انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۲ به شکلی که این انتخابات منعکس کننده ی اراده ی مردم و مطابق با اعلامیه جهانی حقوق بشر، میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی و تمامی اسناد حقوق بشری که جمهوری اسلامی به آنها تعهد دارد، باشد، و از دولت می خواهد تا اجازه نظارت مستقل از مراحل انتخابات را از جمله توسط جامعه ی مدنی و کاندیداها بدهد و به متخصصین و خبرنگاران مستقل داخلی و بین المللی اجازه نظارت و گزارش دهی  آزادانه از انتخابات  و همچنین تحولات سیاسی پس از آن را بدهد؛
۷- از دولت جمهوری اسلامی ایران می خواهد که به دغدغه های اساسی ای که در گزارش های دبیر کل و گزارشگر ویژه وضعیت حقوق بشر در ایران مطرح شده بپردازد، و همچنین به درخواست های مشخص ارایه شده در قطعنامه های قبلی مجمع عمومی عمل کند و  تعهدات حقوق بشر خود را بویژه در موارد ذیل، هم در قانون و هم در عمل، رعایت کند:
الف) حذف قطع عضو، شلاق، کور کردن و سایر اشکال شکنجه و مجازات یا رفتارهای خشن، غیر انسانی و تحقیر آمیز از قانون و در عمل؛
ب) لغو اعدام در ملاء عام و سایر اعدام هایی که بدون ملاحظه سیستم های حفاظتی شناخته شده ی بین المللی،  اجرا می شوند، از قانون و در عمل؛
ج)  بازنگری قانون مجازات اسلامی برای لغو اعدام نابالغان و کسانی که در زمان ارتکاب جرم زیر سن ۱۸ سال داشته اند، مطابق تعهد ایران به ماده ۳۷ کنوانسیون حقوق کودک و ماده ۶ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی؛
د)  حذف سنگسار و خفه کردن از طریق به دار آویختن افراد بعنوان روشهای اجرای حکم مرگ؛
ه) حذف کلیه اشکال تبعیض و نقض حقوق بشری زنان و دختران در قانون و در عمل؛
و) حذف کلیه اشکال تبعیض و نقض سایر حقوق بشری افراد متعلق به اقلیت های مذهبی، گروه های اتنیک، زبانی یا سایر اقلیت های به رسمیت شناخته شده یا نشده؛
ز) حذف تبعیض و محرومیت زنان و اعضای گروه های خاص، از جمله بلوچ ها و  اعضای آیین بهائی، در مورد دسترسی به آموزش عالی، و حذف جرم سازی از تلاش برای فراهم آوردن آموزش عالی برای جوانان بهائی که از دسترسی به دانشگاه های ایران محروم مانده اند؛
ح)  اجرای از جمله توصیه های داده شده در گزارش سال ۱۹۹۶ گزارشگر ویژه در مورد نارواداری مذهبی[7] که طبق آنها جمهوری اسلامی ایران می تواند جامعه بهایی را از قید رها کند، آزادی ۷ تن از رهبران جامعه بهایی که از سال ۱۳۸۷ در بازداشت هستند و اعطای حق دسترسی به آئین دادرسی و حقوقی که در قانون اساسی تضمین شده اند به کلیه بهائی ها از جمله آنان که بدلیل اعتقاداتشان زندانی شده اند؛
 ط) پایان دادن به آزار و اذیت، ارعاب و تهدید مخالفان سیاسی، مدافعان حقوق بشر، رهبران کارگری، دانشجویان، دانشگاهیان، فیلمسازان، خبرنگاران و سایر نمایندگان رسانه ها، وبلاگ نویسان، روحانیون، هنرمندان، و وکلا و از جمله با آزاد کردن افرادی که به طور خودسرانه بازداشت شده و یا افرادی که به دلیل دیدگاه های سیاسی خود زندانی شده اند؛
ی) پایان دادن به محدودیت هایی که بر کاربران اینترنت و ارائه کنندگان خدمات اینترنتی اعمال شده است و ناقض حقوق آزادی بیان، اجتماعات، و حریم خصوصی می باشد؛
ک) پایان دادن به محدودیت های اعمال شده به نمایندگان مطبوعات و رسانه ها، شامل پایان دادن به اختلال گزینشی در برنامه های ماهواره ای؛
لرعایت و تضمین در قانون و در عمل حقوق قانونی آیین دادرسی؛
۸- همچنین از دولت جمهوری اسلامی ایران می خواهد تا بر اساس اصول مربوط به وضعیت نهادهای ملی برای ارتقاء و حفاظت از حقوق بشر("اصول پاریس")[8]،  نهاد ملی حقوق بشری کشور را تقویت کند؛
۹- با توجه به روابط اخیر دولت جمهوری اسلامی ایران با کمیته حقوق بشر،  از جمله تحویل اولین گزارش دوره ای خود بعد از ۱۷ سال، از دولت جمهوری اسلامی ایران میخواهد تا مطابق ملاحظات تصویب شده نهایی کمیته عمل کند؛
۱۰- از دولت جمهوری اسلامی ایران می خواهد تا به طور کامل تعهدات پیمان نامه های بین المللی حقوق بشری که ایران به آنها پیوسته را اجرا کند، شروط  کلی یا غیر دقیق و یا ناسازگار با اهداف پیمان نامه ها را که قبلا در حین امضاء و یا پیوستن به پیمان نامه های بین المللی حقوق بشری گذاشته بوده، پس بگیرد، و بر مبنای نتیجه گیری های تصویب شده مشاهدات نهادهای حقوق بشری بین المللی که ایران عضوی از آنها می باشد، عمل کند و همچنین به پیمان نامه های حقوق بشری بین المللی که ایران در حال حاضر عضوی از آنها نیست بپیوندد؛
 ۱۱-  از دولت جمهوری اسلامی ایران می خواهد تا با همکاری کامل با گزارشگر ویژه و دیگر سازوکارهای حقوق بشری بین المللی از جمله اجازه دسترسی نامحدود گزارشگر ویژه به ایران برای انجام وظایف خود را به او بدهد؛
۱۲- دولت جمهوری اسلامی ایران را تشویق می کند تا به یافتن راه های همکاری با سازمان ملل متحد در حوزه اصلاح قضایی و حقوق بشر به شمول دفتر کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد ادامه دهد؛
۱۳- نگرانی عمیق خود را از اینکه با وجود اعلام دعوت دائمی جمهوری اسلامی ایران از گزارشگران ویژه موضوعی، این کشور به هیچ یک از درخواست های مکرر بازدید از کشور توسط سازوکارهای ویژه در ۷ سال گذشته پاسخ نداده است و اکثریت مکاتبات بسیار زیاد و مکرری که از سوی این سازوکارهای ویژه با جمهوری اسلامی انجام شده، بی پاسخ مانده اند، ابراز می کند و قویا از دولت جمهوری اسلامی ایران می خواهد  که به طور کامل با این سازوکارهای ویژه همکاری کند و بازدید آنها از این کشوررا تسهیل کند تا آنها بتوانند تحقیقات معتبر و مستقلی در رابطه با کلیه اظهارات مربوط به نقض حقوق بشر انجام دهند؛
۱۴- قویا دولت جمهوری اسلامی را تشویق می کند تا به طور جدی کلیه توصیه هایی را که در روند بررسی دوره ای جهانی[9] به ایران شده است، با همکاری واقعی و کامل جامعه مدنی و سایر افراد ذیصلاح  مورد توجه قرار دهد.
۱۵- قویا ازگزارشگران ویژه موضوعی حقوق بشر سازمان ملل و روندهای ویژه مربوطه می خواهد تا برای تحقیق وتهیه گزارش، به وضعیت حقوق بشر در ایران بطور خاص توجه کنند، بویژه از گزارشگر ویژه اعدام های فراقانونی، شتابزده و خود سرانه، گزارشگر ویژه شکنجه و سایر مجازات یا رفتارهای خشن، غیر انسانی یا تحقیر آمیز، گزارشگر ویژه ارتقاء و حفاظت از حق آزادی بیان و عقیده، گزارشگر ویژه آزادی حق انجمن ها و گردهم آیی های مسالمت آمیز، گزارشگر ویژه وضعیت مدافعان حقوق بشر، گزارشگر ویژه آزادی دین یا اعتقاد، گزارشگر ویژه استقلال قضات و وکلا، گزارشگر ویژه خشونت علیه زنان، دلایل و عواقب آن، گزارشگر ویژه حق تحصیل، گزارشگر ویژه ارتقاء حقیقت، عدالت، غرامت و تضمین عدم رخداد مجدد،  متخصص مستقل در زمینه مسایل اقلیتها، گروه کاری بازداشت های خود سرانه و گروه کاری در مورد ناپدید شدگان اجباری یا غیر داوطلبانه، و گروه کاری تبعیض علیه زنان در قانون و عمل؛
۱۶- از دبیرکل می خواهد که به شصت و هشتمین نشست مجمع عمومی از پیشرفت هایی که در اجرای این قطعنامه حاصل می شود، منجمله راه حل ها و توصیه های بهبود و اجرای آنها گزارش دهد، و همچنین  یک گزارش مقطعی به شورای حقوق بشر در نشست بیست و دوم آن شورا ارایه دهد؛
۱۷- تصمیم می گیرد که به بررسی وضعیت حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران در جلسه شصت و هشتم خود تحت عنوان " ارتقاء و حفاظت از حقوق بشر"  ادامه دهد.
ترجمه از: بابک برمایه، نگین سهرابخانی


۱- قطعنامه ۲۱۷ آ (سه یونانی)
۲- قطعنامه  ۲۲۰۰ آ (۲۱یونانی) ، ضمیمه
 [3] A/67/327
[4] A/67/369
[5] Supplement No. 53 (A/66/53), Chap. II, Sect. A مراجعه شود به ضبط های رسمی نشست شصت و ششم مجمع عمومی
 [6] United Nations, Treaty Series, vol. 1577, No. 27531.
 [7] E/CN.4/1996/95/Add.2.

[8] قطعنامه 134/48، ضمیمه
[9]مراجعه شود به  A/HRC/14/12.

شرایط بحرانی خانم نسرین ستوده و دکتر اسدالله اسدی در زندان اوین

خانم نسرین ستوده، وکیل دادگستری و فعال حقوق بشر در اعتراض به وضعیتش از روز چهارشنبه ۲۶ مهرماه دست به اعتصاب غذا (تر) زده است. تحت فشار قرار دادن خانواده اش، ممنوع الخروج کردن دختر ۱۲ ساله اش، نداشتن حق هیچگونه ملاقاتی با مادرش از یک سال گذشته، نداشتن حق ملاقات حضوری با همسر و فرزندانش و عدم اجازه از تماس تلفنی از جمله اعتراض های این وکیل است. خانم ستوده با وجود درخواست های زیاد فعالان سیاسی و مدنی ،بر ادامه اعتصاب غذا اصرار داشته و در موقعیت جسمانی خطرناکی قرار گرفته است. او پیش از این گفته بود: "من نمي‌توانم اينجا بنشينم و دست رو دست بگذارم تا اينها هركاري دلشان مي‌خواهد با بچه‌ي من و خانواده‌ام بكنند." رضا خندان، همسر نسرین ستوده، هشدار داد: "نسرین از دیروز که وارد چهل و یکمین روز اعتصاب غذا شده است وضع جسمی اش به مرحله ی خطرناک رسیده است." وی توضیح داد: او دیروز به بهداری منتقل شده است و از این به بعد قرار شده است که هر روز به بهداری برود. فشار خونش آنقدر پایین بوده است که شخصی که فشار خونش را اندازه گیری کرده نتوانسته اندازه اش را به او بگوید. ......................................................................................................................................... بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، دکتر اسدا... اسدی از روز ۲۶ آبان در اعتصاب غذا به سر می‌برد. وی پس از آنکه مسئولین زندان اوین با مرخصی استعلاجی ایشان مخالفت نمودند دست به اعتصاب غذای نامحدود زده است. اسدالله اسدی از ناراحتی شدید در معده و اثنی عشر خبر داده و بنا به گفتهٔ کادر درمانی زندان اوین، باید هر چه سریع‌تر به بیرون از زندان منتقل و معالجه گردد. دکتر اسدالله اسدی پزشک جوان ساکن تبریز اکنون نزدیک به ۲۹ ماه است که در بازداشت به سر می‌برد. وی، یکی از فعالین سیاسی است که در تاریخ ۲۱/۴/۸۹ در تبریز توسط نیروهای امنیتی دستگیر و پس از انتقال به تهران و تحمل ماه انفرادی در بند ۲۰۹ و ۲۴۰ زندان اوین هم اکنون در بند ۳۵۰ زندان اوین بسر می‌برد. وضعیت جسمی و روحی این زندانی به دلیل شکنجه‌های جسمی طلاقت فرسا و نگهداری طولانی مدت در انفرادی وخیم گزارش شده است که عدم توجه مسئولین تا کنون موجب دوبار خودکشی نافرجام وی شده است.