درور بر شما -- خوش آمدید



وضعیت حقوق بشر در ایران ار وخامت هم گذشته است به طوری که
بصورت آشکارا به حریم افراد تجاوز میشود و یا بدون هیچ دلیل قانونی برای
افراد پرونده سازی میشود"البته باید گفت که در رژیم سفاک
اسلامی(اشغالگرایران), نقض حقوق بشر با پیروی از قوانین ننگین اسلامی قانون
است که بطور کاملا محسوس توسط حکومت جنایتکار اسلامی و مزدورانش انجام
میپذیرد و آزار و شکنجه آزادیخواهان میهن پرست به اوج خود رسیده است . این
خود دلیلی محکم بر ترس جانکاه حکومتیان خونخوار و نشانگر زوال حکومت
ضحاک(جمهوری اسلامی)در ایران زمین است,بخواهیم باور کنیم یا نکنیم شمارش
معکوس برای سرنگونی رژیم جهل اسلامی دیکتاتوری آغاز شده و باید گفت که اگر
با زور اسلحه برای مدتی نچندان زیاد بتوانند گلوی آزادیخواهان رابفشارند
ولی حرکت زمان را که همان نبض میهن پرستان ایرانزمین است را نمیتوانند
متوقف کند .


جاوید ایران و ایرانی میهن پرست.

نابود باد حکومت جهل اسلامی .

=======================================

زرتشت بیا که با تو امید آید ** در شب صدای پای خورشید آید ** تاریخ اگر دوباره تکرار شود ** کعبه به طواف تخت جمشید آید **

=======================================
درود بر شما , خوش آمدید , این وبلاگ در جهت مبارزه با
حکومت فاسد و دیکتاتوری جمهوری اسلامی که با خونریزی و دروغگویی ایران را به اشغال خود در آورده طراحی شده است .
------------------------
==========================================


The first address of my face book which was blocked and Hacked by nasty Islamic regime was:

http://www.facebook.com/cyrus.parsi.31

==========================


the new address Of My face book is :

https://www.facebook.com/Cyrus.Parsi2

Please add my new address in your face book.

-------------------
My Web-blogs are :

http://Human-rights-Iran.blogspot.com



Thank you so so much

Yours sincerely

Cyrus Parsi
.

-----------------------------------------------------------------

لطفا جهت خواندن و دیدن تمامی مطالب و عکسهای موجود در این سایت به قسمتهای " آرشیو پستها " , " صفحات" و "کتابها و مطالب دیدنی و خواندنی" مراجعه فرمایید .

در ضمن تمامی پیامهای شما عزیزان
(Comments) در این وبلاگ منتشر میشود .
======================================
به اصل با شکوه خویش بازگردیم .

Face Book : https://www.facebook.com/zartoshtpage
http://www.childrenofzoroaster.org

Download Avesta(Pdf
چنبش فرزندان زرتشت
======================================

وطن امروز اسير دو سه تن بي وطن است
انهدام وطن از نکبت اين چند تن است
اين يکی لاشخور و آن دگری جغد سياه
اين يکی مرده خور و آن دگری گورکن است
آن شده پيشنماز چمن دانشگاه
واقعاً، قصه او قصه خر در چمن است
عطشِ قاضی اسلام بنازم که چنين
تشنه خون جوان و بچه و مرد و زن است
حاکم شرع به حيوان عجيبی مانَد:
که دُمش گاو و تنش خوک و سرش کرگدن است
هيأت حاکم ما هيئتِ خيرات خور است
هيأت دولت ما، دسته زنجيرزن است
روزگاری که وطن دست کفن دزدان است
عجبی نيست اگر مرده ما بی کفن است
==========================
پیروز و سربلند باشید (مدیر وبلاگ , کوروش پارسی )


۱۳۸۹ شهریور ۸, دوشنبه

حضور سبز، نمايشنامه روز قدس را رسوا خواهد کرد




جنبش سبز به خوبی دريافته است که پاشنه آشيل غول استبداد دينی آگاهی مردمان است. وقتی پايگاه جهل و خرافه و دروغ فروپاشد، غول استبداد دينی خود به خود ذوب خواهد شد. و روز قدس يکی از همان روزهايی است که بنای نامشورع جور بر آن بنا شده است.


خبرنگاران سبز/ احمد سعیدی:
 
حکومت ايران، مدعی است که جنبش سبز را به طور کامل سرکوب کرده است، اما حتی از برگزاری شب‌های قدر در حرم بنيانگذار حکومتش هم هراسان است و آن را تعطيل کرده است. کشور هنوز پادگان است و لرزش دست و دل کودتاگران از دور هويداست اما ادعای مضحک فتح جنبش را دارند.

در خيال کودتاگران، فتح خيابانها فتح جنبش است، اما نمی دانند که جنبش سبز دلها را فتح کرده است، و دلهای مردم جايی است که با لشکرکشی و حکومت نظامی فتح نمی شود. وقتی دلها با حکومت نباشد، خيابانهای مرده شهر خبر از آتشی می‌دهد که در زير خاکستر و در انتظار بهانه‌ای برای شعله‌ور شدن است.

برخلاف اين آشفتگی در آوردگاه متزلزل کودتا، در اردوگاه سبز وضعيت متفاوت است. جنبش سبز بعد از آن راهپيمايی‌های ميليونی، به اين باور رسيده است که بيشمار است و به اين بلوغ سياسی هم رسيده است که نبايد همه چيز را در خيابان جستجو کند. مگر چند بار بايد بی شماريشان را اثبات کنند؟

جنبش سبز به خوبی دريافته است که پاشنه آشيل غول استبداد دينی آگاهی مردمان است. وقتی پايگاه جهل و خرافه و دروغ فروپاشد، غول استبداد دينی خود به خود ذوب خواهد شد. و روز قدس يکی از همان روزهايی است که بنای نامشورع جور بر آن بنا شده است.

حکومتی که در نوع خودش ظالمانه ترين و وحشيانه‌ترين روشها را برای سرکوب مردمان خودش به کار برده است، امروز مدعی دفاع از حقوق فلسطينيان در برابر ظلم دولت نظامی اسراييل است. اين دروغ بين المللی صرفا از زبان دولت کودتا گفته نمی‌شود، بلکه با برگزاری راهپيمايی‌های صوری در حمايت از مردم فلسطين، می‌خواهند دروغشان را در نقابی گمراه کننده به نام مردم ايران جلوه دهند.

خوشبختانه عليرغم همه تدارکاتی که دولت کودتا انديشيده بود، حضور مقتدرانه سال گذشته جنبش سبز، نقاب را از چهره فريبکار حکومت ايران برداشت و پيامی شفاف را به دنيا مخابره کرد. امسال نيز روز قدس ديگری در راه است و کودتا در پی چينش نمايشنامه دروغين ديگری است.

از يک سو، می خواهند دروغ سی ساله‌اشان در دفاع از مظلوم را تکرار کنند و از سويی ديگر و در صورت عدم حضور جنبش سبز، می‌خواهند مارش دورغين پيروزی کامل را بنوازند. از همين روست که جنبش برای مقابله با اين طرح‌های شوم، در حال برنامه‌ريزی برای حضور سبز ديگری است.

بديهی است با هيمنه‌ای که دولت کودتا برای جلوگيری از تکرار رسوايی سال گذشته تدارک خواهد ديد، قرار نيست و ممکن هم نيست که با هزينه بسيار راهپيمايی ميليونی به نمايش گذاشته شود، اما همينقدر که اين نمايش کودتايی رسوا شود، خودش يک پيروزی است. همينقدر که خيابان‌های شهر چهره نظامی به خود بگيرد و سربازان دولت نظامی ايران همچون نظاميان اسراييلی برای جلوگيری از حضور واقعی مردم در خيابان قطار شوند، نمايش مضحکشان شکست می‌خورد.

در بدترين ( وشايد بهترين) شرايط، اگر باتومی بلند کنند و اگر گلوله‌ای شليک کنند، افتضاحی جهانی را به نمايش خواهند گذاشت که قابل پرده پوشی نيست و پيام جنبش سبز دگرباره جهانی می شود.

اهالی جنبش سبز در خارج از کشور نيز می‌توانند همزمان با روز نمايشنامه قدس، تصاوير سرکوب مردم ايران را به جهانيان نشان دهند و به رسوا کردن اين نمايش ياری رسانند. کافی است شعارهايی نظير دولت ايران دروغ می‌گويد در کنار تصاوير سرکوب قرار گيرد، تا هم پيام مردم ايران به دنيا مخابره شده باشد و هم از خرج کردن دولت کودتايی ايران از مشروعيت جعلی برای حمايت دروغين از مردم فلسطين جلوگيری شود.

جان کلام اينکه، روزهای سبز در راه است و نشاط در اردوگاه جنبش و هراس در لشکرگاه کودتا خود نشان از پيروزی زودهنگام جنبش سبز دارد. می توانيم با اين اميد، روزهای آينده را برای حضوری مدبرانه  برنامه ريزی کنيم.


 منبع خبری : خبرنگاران سبز
------------- 
 

داستان آن روباه و اینکه مصلحی شاهد جنتی می‌شود

خبرنگاران سبز/ نقد و نظر/ سیاست/ مهیار فراورده: 

پس از اتهام احمد جنتی دبير [مادام العمر] شورای نگهبان به رهبران سبز، از وی خواسته شد که برای اتهام کمک يک ميليارد دلاری آمريکا به رهبران جنبش سبز سند ارائه کند. پس از يک ماه سکوت و بحث‌های گوناگون در داخل و بيرون مجلس، "نظام" راه چاره را در آن ديد که نقش "شاهد" را به حيدر مصلحی وزير اطلاعات بسپارد.

حيدر مصلحی روز چهارشنبه سوم شهريور نه تنها تأييد کرد اين اتهام "واقعيت" دارد، بلکه ادعا کرد که کمک کشورهای خارجی به رهبران جنبش اعتراضی حتی "بيش از يک ميليارد دلار" بوده است. (+)

دلايل حيدر مصلحی برای تأييد ادعای مطرح شده همانقدر مستند است که دلايل اتهام "محارب" به آزاديخواهان دربند، و همان اندازه ارزش حقوقی دارد که اعتراف های گرفته شده در زير شکنجه.

يکی از مستندات حيدر مصلحی که بعنوان "شاهد روباه" به صحنه آمده، «اقرار فردی مرتبط با اين رهبران» است که پس از دستگيری به «دريافت مبلغ قابل توجهی پول از سوی دشمنان انقلاب اقرار کرده است.»

حيدر مصلحی خود بخوبی می‌داند وقتی با فرو کردن متوالی سر يک روزنامه نگار در کاسه توالت، او را مجبور می‌کنند تا به ارتباط نامشروع با نواميس سران معترضين اعتراف کند، بنابراين چه بسا "آن فرد" مورد نظر مصلحی نيز در زير فشار چنان اقراری که وی ادعا می‌کند کرده باشد. اين موارد در "نظام" حاکم بر ايران چيز تازه‌ای نيست که برای مردم فاش نشده باشد.

اما انتخاب مصلحی برای مأموريت "شاهد روباه" بدون دليل و مناسبت نبوده است، چرا که وی در روز سه شنبه ۱۹ مرداد در بيست و هفتمين اجلاس رؤسای آموزش و پرورش مناطق کشور گفته بود: « آنها [استکبار] در فتنه پارسال حدود ١۷ ميليارد دلار در ايران هزينه کردند.» (+)

مستندات مصلحی در مورد ادعای فوق همانقدر دروغ است که خود ادعا. وی «ترويج فرقه بهاييت در برخی مدارس کشور» را از فعاليت های استکبار دانسته و ادعا کرده که «بهايی‌ها با ايجاد مراکز آموزشی، مهد کودک و مدارس غيرانتفاعی به مقاصد سوء خود دست می‌يابند.»

براستی، در حاليکه مساجد سنی ها را که مسلمان نيز هستند در اقصا نقاط کشور ويران کردند و برخی از رهبران مذهبی آنها را به بند کشيدند، کدام مهد کودک و مدرسه بهايی در کشور در حال فعاليت است؟

سند ديگر مصلحی برای توجيه رقم ١۷ ميليارد دلار، از همان دست اعترافاتی است که می‌شود زير فشار گرفت: «برای نمونه فردی که پشتيبانی خبری برای سران فتنه داشته، چندی پيش دستگير شد و به کمک‌های سرويس‌های اطلاعاتی سيا (CIA) اعتراف کرده است.»

تنها آدرسی که مصلحی از ١۷ ميليارد دلار ادعايی خود می‌دهد، يک رقم ٣١۵ هزار دلاری است که به نوشته جهان نيوز «استکبار در مقطعی بيش از ٣١۵ هزار دلار در اختيار اين تشکل قرار داد.» (+) اينکه اين پول در کدام مقطع زمانی و به چه وسيله ای به تشکل رسيده و چگونه مصرف شده، مواردی نيستند که وجدان مصلحی را ناراحت کند.

البته آقای مصلحی در همين رابطه، کانون صنفی معلمان ايران را "تشکلی ضد انقلابی" خوانده است و معلوم نيست درک او از انقلاب چيست.

باری، معممينی که در لباس روحانی زير نام اصولگرا در کودتای انتخاباتی با نظاميان هم‌آواز شدند، بايد تا کنون دريافته باشند که هدف "باند احمدی نژاد" تنها کوتاه کردن دست اصلاح طلبان از قدرت نيست، بلکه آنها در نظر دارند تا "روحانيت" را نيز بکلی از حلقه قدرت خارج کنند.

شاهد اين ادعا رحيم مشايی است که سازی کاملا مخالف ساز رهبری کوک کرده و آهنگ‌هايی می نوازد که به هيچ ترتيبی به گوش رهبری خوش نمی‌آيد، اما خامنه‌ای جرأت مقابله با وی را ندارد و از اينکه خواستار برکناری او شود درمانده است.


منبع خبری : خبرنگاران سبز

-------------------------

وزیر علوم: دانشگاه مخالف فرهنگ بسیجی با خاک یکسان می‌شود



وزیر علوم دولت محمود احمدی نژاد که پیشتر در سخنانی وظیفه دانشگاه‌ها را «تربیت سرباز برای امام زمان» دانسته بود، در سخنان تازه خود گفته است، دانشگاه‌های مخالف فرهنگ بسیجی با خاک یکسان می‌شوند.

به گزارش خبرگزاری مهر، کامران دانشجو، وزیر علوم، تحقیقات و فناوری جمهوری اسلامی روز یکشنبه در سخنانی در دانشگاه علم و صنعت، وظیفه دانشگاه‌ها را «کادرسازی برای نظام» دانسته است.

این وزیر کابینه محمود احمدی‌نژاد در این باره افزوده است: «در صورتی که فضای دانشگاه در اختیار چپاولگران شرق و غرب قرار گیرد، آنها فضای اسلامی دانشگاه را به فضای لیبرال دموکراسی مد نظر خود تبدیل می‌کنند و شاخص‌ها و ارزش‌های دانشگاه و تعریف توسعه و پیشرفت را بر اساس همان چیزی که خود می‌خواهند قرار می‌دهند.»

کامران دانشجو همچنین در بخش دیگری از سخنان خود در تشریح دانشگاه مطلوب در جمهوری اسلامی گفته است: «اگر دانشگاهی وجود داشته باشد که در آن متدیننین، فرهنگ انتظار و فرهنگ بسیج مورد تمسخر قرار گیرد، اگر دانشگاهی وجود داشته باشد که صدای اذان ظهر در آن بلند نشود به بهانه اینکه به کلاس‌های درس آسیبی نرساند، اگر دانشگاهی وجود داشته باشد که روحانی نتواند در آن وارد شود، اگر دانشگاهی باشد که نه تنها مسجد بلکه یک نمازخانه نیز نداشته باشد که بتوان نماز جماعت را اقامه کرد...، اگر دانشگاهی وجود داشته باشد که نه تنها در تمام ماه محرم و صفر بلکه در تمام طول سال کوچکترین مراسم مذهبی نیز در آن برگزار نشود و به جایش در چهارشنبه آخر سال گفته شود که اشکال ندارد برقصید و پایکوبی کنید ... در یک کلام می‌گویم خوب است چنین دانشگاهی اصلاً وجود نداشته باشد چون اگر این دانشگاه وجود داشته باشد مردم ایران، دانشجویان، اساتید و کارکنان دانشگاه آن را با خاک یکسان می‌کنند.»

کامران دانشجو که به عنوان رئیس ستاد انتخابات وزارت کشور در دولت نهم نقش عمده‌ای در برگزاری انتخابات پرمناقشه ریاست جمهوری سال گذشته در ایران ایفا کرده است، تاکنون در جایگاه وزیر علوم بارها از تغییر وضعیت دانشگاه‌ها سخن گفته و ساختار کنونی دانشگاه‌ها را غربی دانسته است.

این وزیر دولت دهم در اواسط مرداد ماه در سخنانی یک بار اعتقاد به ولایت فقیه را شرط استخدام استادان دانشگاه‌ها دانسته و گفته بود، وظیفه دانشگاه‌ها تربیت سرباز برای امام زمان است.

وی در این رابطه در جمع «استادان بسیجی» دانشگاه همدان گفته بود: «می‌خواهیم اساتیدی جذب کنیم که به نظام ولایت فقیه معتقد باشند، چرا که ما تعالی و تکامل را مبانی خود قرار داده‌ایم.»

کامران دانشجو همچنین افزوده بود: «یکی از مشکلات اساسی دانشگاه‌های ما این است که غربی تعریف شده‌اند و باید برای حل مشکل، از این فضا خارج شد و فضایی جدید برای خود ایجاد کرد.»

وی در اسفند ماه سال گذشته نیز گفته بود، تمام استادان و دانشگاهیان غیر همسو با نظام جمهوری اسلامی اخراج می‌شوند و روسای دانشگاه‌ها اجازه ندارند، کسانی را استخدام کنند که به ولایت فقیه باور ندارند.

چندی پیش نیز لطف‌الله فروزنده، معاون توسعه مدیریت و سرمایه انسانی محمود احمدی‌نژاد، خواستار فعال شدن هیئت‌های تجدید نظر به منظور شناسایی و ناامن کردن فضا برای «عوامل فتنه» در دستگاه‌های اجرایی و مقابله با آنها شده بود.

این گونه سخنان در حالی بیان می‌شود، که از هنگام روی کار آمدن محمود احمدی‌نژاد در ایران شمار زیادی از استادان دانشگاه‌ها که دیدگاه انتقادی نسبت به دولت داشته‌اند، اخراج یا به اجبار بازنشسته شده‌اند.

این روند به ویژه به دنبال رویدادهای پس از انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته و سرکوب خونین اعتراض‌ها به نتایج انتخابات و نیز پس از سخنان آیت‌الله خامنه‌ای در باره آموزش علوم انسانی در دانشگاه‌های ایران شدت بیشتری گرفته است.

رهبر جمهوری اسلامی در شهریور ماه سال گذشته در سخنانی درباره حوادث پس از انتخابات، تدریس بسیاری از مواد علوم انسانی در دانشگاه‌ها را «منجر به ترویج شکاکیت و تردید در مبانی دینی و اعتقادی» دانسته و تحصیل حدود دو میلیون دانشجو در رشته‌های علوم انسانی را «نگران کننده» ارزیابی کرده بود.

پیشتر نیز محمود احمدی نژاد در سخنانی با بیان این که «نظام آموزشی ما ۱۵۰ سال تحت تاثیر اندیشه‌های سکولار و استکباری بوده» دانشجویان معترض به برکناری استادان دانشگاه را مورد حمله قرار داده و گفته بود: «دانشجویان ما باید در حال حاضر علیه اندیشه‌های لیبرال و اقتصاد لیبرالی فریاد بزنند.»

در این میان وزیر علوم دولت محمود احمدی‌نژاد نیز در تازه‌ترین اظهارات خود با اشاره به سخنان تازه رهبر جمهوری اسلامی در باره دانشگاه‌ها گفته است: «مقام معظم رهبری فرمودند دانشگاه آماج توطئه‌های دشمن است. نباید این واقعیت را دست کم بگیریم. لذا معلمان نسبت به هشدارهای رهبری معظم انقلاب وظیفه‌ای دارند یعنی نمی توانند وظیفه خود را به حضور صرف در کلاس درس دادن بسنده کنند. مگر می‌شود ماه محرم برسد و استادی بدون گفتن یا اباعبدالله سر کلاس حاضر شود. وقتی می گوییم دغدغه دین داریم نمی‌توانیم علم و دین را از هم جدا بدانیم.»

وی همچنین با بیان این که «خیلی از برنامه‌های دانشگاه‌ها مخالف فضای دینی و دانشگاهی ماست»، هدف از این برنامه‌ها را «لغزاندن و منحرف کردن دانشگاه» دانسته و افزوده است: «آن وقت آیا اساتید ما می‌توانند بنشینند و مشاهده کنند که دانشجوی ما نسبت به سرنوشت انقلاب و مصالح کشور بی‌خیال شود؟ آنان که ولایتمدار هستند باید در این مسیر حرکت کنند. ولایتمداری فقط به نظر و زبان نیست بلکه باید در مسیرش حرکت کرد. خیلی‌ها در صحنه نظر و به زبان ولایتمدار بودند اما وقتی حضرت آقا فرمودند دیگر بس است، حقیقت دیگری را شاهد بودیم.»


lمنبع خبری : رادیو فردا
--------------

۱۳۸۹ شهریور ۶, شنبه

یورش ماموران رژیم به داغداران خاوران

 

جلوگيری از برگزاری يادبود تابستان ۶۷

ماموران امنيتی جمهوری اسلامی ايران، امروز در گورستان خاوران مانع از برگزاری مراسم بيست و دومين سالگرد کشتار زندانيان سياسی شدند.

خانواده‌های زندانيان سياسی کشته شده در تابستان سال ۱۳۶۷ به رسم هر سال خود، امروز نيز قصد داشتند که به منظور بزرگداشت خاطره بستگان خود در گورستان خاوران گرد هم آيند اما با ممانعت ماموران امنيتی تعدادی از آن‌ها بازداشت شدند.

نا به گزارش «فعالين حقوق بشر و دمکراسی در ايران»، نيروهای امنيتی از يک کيلومتری مسير ورود به گورستان خاوران، راه را بسته و مانع از رفتن خانواده‌ها بر سر آرامگاه بستگانشان می‌شدند.

بر اساس اين گزارش مواردی از ضرب و شتم جوانان توسط نيروهای امنيتی و همچنين دستگيری چند تن از آنان نيز ديده شده است.

خبر تبعيد اين دو زندانی نه به خانواده‌ها و نه به وکلای مدافع آن‌ها ابلاغ شده است
 
اين گزارش می افزايد که با اين وجود گروهی از خانواده‌ها توانستند بر سر خاک بستگان خود حاضر شوند اما از چگونگی برگزاری مراسم اين گروه خبری منتشر نشده است. 

اعدام زندانيان سياسی ايران در تابستان ١٣۶٧ واقعه‌ای بود که طی آن عده بسياری از زندانيان سياسی در زندان‌های جمهوری اسلامی ايران در ماه‌های مرداد و شهريور ١٣۶٧ اعدام شدند.


جرم اين زندانيان همکاری با سازمان‌های مخالف جمهوری اسلامی بود و گروهی از آنان حتا احکام زندان خود را دريافت کرده بودند.

اجساد اين زندانيان در گورهای دسته‌جمعی گورستان خاوران به خاک سپرده شدند.
از تعداد کشته‌شدگان اين واقعه آمار دقيقی در دست نيست. 

سازمان عفو بين‌الملل از «بيش از ۲۵۰۰ نفر» نام برده است. آيت‌الله منتظری، از رهبران انقلاب ايران، در خاطرات خود اين رقم را ۲۸۰۰ يا ۳۸۰۰ نفر دانسته و تاييد می‌کند که رقم دقيق را به‌خاطر ندارد. اما نيروهای سياسی مخالف جمهوری اسلامی ايران آمار کشته شدگان را بسيار بيش از اين‌ها می‌دانند.

گورستان خاوران محل دفن اين زندانيان، در جنوب شرقی تهران و در نزديکی محله خاوران قرار دارد.
پس از گذشت سه سال از سکوت در باره اين واقعه، از اواخر دهه ۷۰ هر سال در ماه شهريور خانواده‌ها و دوستان اعدام‌شدگان، و برخی از فعالان سياسی و دانشجويی و کارگری برای گرامی‌داشت ياد اعدام‌شدگان در گورستان خاوران جمع می‌شوند و به سخنرانی و خواندن سرود می‌پردازند.

-----------

ظلم وجنایت برهم میهنان بهائی تاکی؟، تاکجا؟، و تاچه اندازه؟




زشت ترین واژه ای که در فرهنگنامه آخوند(نا مطبوع ترین موجودی که تاریخ بشریت به خود دید ) دیده می شود، اقلیت مذهبی است. این واژه نازیبا و ناپسند، نه تنها از فرهنگ تازی بر ما تحمیل شده، و ما همچنان آن را نشخوار می کنیم، بلکه کاربرد مصیبت بار آن است که همواره با استثمار، تبعیض و بی انصافی به گروهی از هم میهنان ما، همراه بوده است.

رژیم کشتارگر ولایت وقیح پس از پیروزی انقلاب، بلادرنگ دستور داد که دگر اندیشان کلیمی، ارمنی، آسوری، و زردشتی که به کسب و کار می پرداختند، روی شیشه بیرونی مغازه ها، مسلمان نبودن و دگر اندیشی خود را به مشتریان یاد آور شوند. رژیم با این روش، نهایت کینه توزی و ستم گری را با این هم میهنان، به اثبات رساند.

البته، دیگرهم میهنان خردمند و وارسته ما که چنین بی احترامی و خصومت را در باره این دسته از هم میهنان خود دیدند، دسته دسته، و گروه گروه، به این جایگاههای کسب و پیشه وری روی آوردند، و این ترفند رژیم غیر انسانی به شکست انجامید.

ما بر این باوریم که در میان دگر اندیشان هم میهن، تاکنون بی آلایش تر، مظلوم تر، و درست کار تر از زردشتی ها و بهائیان نداشته ایم. براستی این دوگروه مظهر و نمونه کامل پندار، کردار، و گفتار نیکند که سرمایه معنوی و زیربنای فرهنگ و آیین راستین ایران کهن است.

از آن جا که زردشتیان خود میزبان و صاحب خانه هستند و نهایت تحمل و بردباری از یورش تازیان تاکنون از خود نشان داده اند، بهانه و جائی برای هم میهنان خردباخته و یا تازی نژادها نمانده است که پس از گذشت ۱۴۰۰ سال غارت گری وزورگویی به این کشور و مردمان آن، بازهم بتوانند با این هم میهنان، ازدر ستیزه جویی و ستمگری در آیند.
و اما در مورد بهائیان- بهائیان ازدید رژیم، دشمنان جدید و کسانی هستند که با ایمان و باورهایشان، کسب و پیشه آخوند را تخته کرده، و به خرمن وجود آخوند آتش می زنند.

آنان به این که قرار است امام زمانی برای رفع ستم و بیدادگری در جهان از ته چاه بیرون آید، باور ندارند، و این داستان فانتزی و بی محتوا را که تنها کاسبی و دکان نانوایی آخوند است رد می کنند.

داستانی که از ۴ سده پیش تا کنون خردباختگان جامعه ما را بدان سرگرم نموده و آخوند توانسته بر گرده و پشت آنان سواری کند.
بهائیان با این انکار، چوب لای چرخ ملاها می گذارند، و آنان را از نان مفت خوردن بازمی دارند.

بهائیان که در ساختار و پیشبرد جامعه امروزی ما همواره پیش قدم بوده اند، و سهم بالاتری در خدمت به کشور و هم نوعان خود دارند، همواره مورد آزار،اذیت، وستم خرد باختگان، آخوندها، و عده ای از زمامداران کشورمان قرارگرفته اند.

ستم و ناروایی فناتیک های خردباخته ایران، که هرروز دستوری از آخوند دریافت می کنند. دستوری که در چند صد هزار مسجد، پایگاه خرد زدایی و تحمیر مردم نادان، به مردم ناآگاه داده می شود.

آن گاه، هم میهن خردباخته ما، در هرشهر و ده، کوچه برزن، هرکجا بایک بهایی برخوردکند، کمترین آزاری که به آن فرد بیگناه می رساند، دشنام دادن، وضربه وارد کردن است.

آتش زدن خانه های بهائیان، پرتاب سنگ و مواد شیمیایی به درون خانه و برروی آنان، از دستورات اللهی آخوند است که خردباختگان مکتب آنان در سرتاسر ایران همه روزه اجراء می کنند.



حجت الاسلام فلسفی باسخنرانی خود در سال ۱۳۳۲ در مسجد شاه موجب کشتار و خانمانسوزی چند هزار هم میهن بهایی شد.
در رمضان سال ۱۳۳۲، فلسفی جنایتکار در مسجد شاه تهران، هرشب برای کشتن و نابودی بهاییان به یک مشت انسان نماهای خردباخته، درس امر به معروف می داد.
فلسفی بهاییان را دشمن خدا ودین، دشمن خاک و مردم ایران بر شمرد، و کشتنشان را ثواب  ذخیره روز آخرت نامید.
خوب، تصور می فرمایید چه شد؟، از فردای آن روز مسلمانان مکتب آخوند که هرشب به مسجد می رفتند، و یا به وعظ و گفتار او به رادیو گوش فرا می دادند، در سراسر ایران، در گروههای ده، صد، و چند هزار نفری شبانه به خانه ، مسکن و ماوای بهاییان یورش بردند. با تیر وتبر،  ساطور، چاقو و شمشیر، سنگ، و چوب به جان بهائیان و حتی زنان و فرزندان آنان افتادند.
زنان باردار راشکم پاره کردند. بچه ها را از پنجره، و بزرگسالان را از بالا خانه و پشت بام به باغچه خانه، و یا به کوچه و خیابان پرتاب نمودند. دراندک زمانی شمار کشتگان و جنایات این لشکریان اسلام، به چندین هزار رسید.
رژیم شاه، رژیم دست نشانده آخوند چند صد جنایت کار را ظاهراً دستگیر و زندانی ساخت.
بازاری های وطن فروش و بی وجدان، روزانه گونی هایی پر از قند، چای، مواد خوراکی، پول، و لباس به زندان می بردند، و میان آن جنایت کاران پخش و توزیع می کردند.
کامیون هایی پر از مواد خوراکی هم همه روزه به شهرها و دهات، وبه خانه های آن جنات کاران فرستاده می شد تا خانواده آنان نیز در رفاه و آرامش کامل زندگی کنند.
نتیجه آن که این جنایتکاران  چندماه  در زندان نگو، بلکه آسایش گاه به خوردن و خوابیدن و پذیرایی شدن پرداختند.
این جنایت کاران در پاسخ روزنامه نگاران، و بستگان خود می خندیدند و با هم این چنین شعر می خواندند: « بخور و بخواب کار منه، الله نگهدار منه».
این جنایات به مراتب  وحشیانه تر، و هولناک تر از قتل های زنجیره ای بود که رژیم کذایی ولایت وقیح برنامه ریز و اجراء کننده آن بود. ان چنان که وحشیانه داریوش فروهر و همسرش پروانه فروهر را قطعه قطعه کردند.
آن گاه این جنایت کاران بدون آن که محاکمه ای شده باشند، آزاد وهرکدام با پول و کالاهای زیادی باسرفرازی و خوشحالی به شهر و دیار خود بازگشتند. در آن جا نیز ازسوی مقامات محلی مورد استقبال گرم قرار گرفتند.
آنهایی که آزاد شدن وکیلی جانی و قاتل دکتر بختیار، و بازگشت وی با سرافرازی و افتخار به ایران، استقبال، خوش برخوردی، و پیشکش حلقه های گل از سوی ولایت وقیح به این جانور قاتل رادیده اند، می توانند بازگشت پیروزمندانه قاتلان بهایی ها را به شهر و دیار خودشان به پیش چشم مجسم کنند.
درزندان های ولایت وقیح از بهائیان می خواهند که چنانچه بگویند بهائی نیستیم، آنان را آزاد خواهند کرد. این نشانه و دلیل آن است که بهایی توانسته با ایمان و باورهای دینی خود آخوند را از مفت خوری و یاوه گری بیاندازد، و نان او را آجر کند.
رژیم کشتارگر ولایت وقیح نیز یک لحظه از آزار و اذیت این هم میهنان بیکار ننشسته است. زندانی در ایران نیست که یک یاچند بهایی در آن دربند نباشد.
از آن جا که رژیم دلیلی برای بازداشت و دربند نگهداشتن این دگر اندیشان ندارد، آنان را متهم به جاسوسی با بیگانگان می کند. به تازگی نیز شمار زیادی از این بیگناهان را به ۱۰-۲۰ سال زندان محکوم نمودند.

------------

ابراز نگرانی سازمان ملل متحد از تبعیض علیه اقلیت‌های قومی در ایران

 

 

يک کميته سازمان ملل متحد روز جمعه با ابراز نگرانی از تبعيض عليه اقليت های قومی و اقليت های مذهبی در ايران از دولت جمهوری اسلامی خواسته است تا اقدامات بيشتری برای حفاظت از حقوق اين اقليت ها انجام دهد.

کميته حذف تبعيض نژادی سازمان ملل متحد، که متشکل از ۱۸ کارشناس است، می گويد: به رغم سرشماری سراسری در ايران در سال ۲۰۰۷، آماری از جمعيت اقليت های قومی در دست نيست. اين در حالی است که حضور و مشارکت اين اقليت ها در عرصه سياسی و اجتماعی کمتر از آنچه که انتظار می رود است.

در گزارش کميته حذف تبعيض نژادی سازمان ملل متحد تصريح شده است: «اين کميته از برخورداری کمتر اعراب، آذری‌ها، کردها و همین طور گروه‌هايی که شهروند (ايران) نيستند از حقوق سياسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ابراز نگرانی می‌کند.»

این کمیته همچنین از محروميت اقليت های قومی ايران همچون عرب، آذری، بلوچ، کرد، و اقليت مذهبی همچون بهايی از امکانات مسکن، آموزش، بهداشت و اشتغال ابراز نگرانی کرد.

کمیته حذف تبعیض از جمهوری اسلامی ايران خواست تا ضمن برخورد قاطع با تبعيض قومی- نژادی و تبعيض مضاعف عليه زنان و اقليت ها، از ابراز سخنان تحريک آميز توسط مقام های رسمی ايران نيز جلوگيری شود.

ديليپ لاهيری، از اعضای کميته حذف تبعيض های نژادی سازمان ملل متحد، به خبرنگاران گفت: هيئت داوران اين کميته معتقد  است که تبعيض، به ويژه تبعيض عليه بهاييان در ايران بسيار شايع است.

وی افزود: گرچه ابتدا اين بحث در گرفته بود که مسئله بهاييان يک مساله مذهبی است و خارج از حيطه تخصصی کميته، اما، پس ازمطالعه اندکی خلاف آن اثبات شد.

کمیته حذف تبعیض سازمان ملل متحد در نشست روز جمعه خود اعلام کرد: گزارش ها حاکی از تبعيض در همه زمينه های زندگی روز مره در ايران است و تبعيض و تحريک و ادبيات نفرت که در بيانيه هايی صادره از سوی مقامات کشوری به چشم مي خورند، همگی موجب نگرانی عميق است.

اعضای اين کميته در بخش ديگری تاکيد کرده اند: گرچه ما از اقدام دولت ايران در خصوص فراهم کردن زمينه های مشارکت زنان استقبال می کنيم ولی  این کميته در همين حال از تبعيض مضاعف عليه زنانی که وابسته به اقليت های گوناگون هستند، نگران است.

کميته حذف تبعيض سازمان ملل  متحد در بيانيه خود آورده است: ما پيشنهاد می کنيم که ايران گام هایی در جهت رفع این نارسايی ها که تبلور آن در رسانه ها و درعرصه زندگی روزانه به چشم مي خورد بردارد تا از تعصبات قومی و نژادی که می تواند به تبعيض تبديل شود، جلوگيری کند.

آقای لاهيری،  که سابقه حضور در دستگاه دیپلماسی هند را در کارنامه خود دارد، می گويد: ايران پيش از انقلاب اسلامی، کنوانسيون بين المللی ضد نژاد پرستی را امضا کرده است ولی واقعيت اين است که اکنون ايران دارای يک حکومت مذهبی است و کنوانسيونی که صرفا سکولار است،  باعث بروز چالشی در این زمینه شده است.

 کمیته حذف تبعیض  سازمان ملل متحد همچنین گفته است: مقام های ايرانی ضمن خودستايی از اقدامات خود  به کمیته سازمان ملل گفته اند که تهران همواره از تفاوت های قومی و فرهنگی استقبال کرده و افزوده اند، همه شهروندان ايران در برابر قانون برابرند و دولت مصمم است که فقر و بيچارگی را به ويژه در مناطق محروم ريشه کن کند.

کميته حذف تبعيض نژادی و قومی سازمان ملل در پايان نشست خود ازايران خواست تا بهبود شرايط جاری و اقدامات اتخاذ شده خود را در سال ۲۰۱۳ طی گزارشی به اين کميته ابلاع کند.

 

---------------- 

درخواست خودداری از تحویل موشک فرانسوی به لبنان «به خاطر نفوذ ایران»




ایلنا راس، از اعضای مجلس نمایندگان ایالات متحده


یکی از اعضای مجلس نمایندگان ایالات متحده به فرانسه هشدار داد از فروش موشک‌های ضدتانک به لبنان خودداری کند، زیرا این موشک‌ها «ممکن است به خاطر نفوذ هواداران ایران در دولت لبنان علیه اسرائیل استفاده شود».

به گزارش خبرگزاری فرانسه، ایلِنا راس-لِهتینن، نماینده جمهوری‌خواه در کمیته امور خارجه مجلس نمایندگان آمریکا، این مطلب را روز جمعه و در واکنش به خبری که در این مورد در روزنامه عرب‌زبان «الشرق الاوسط» منتشر شده ‌بود بیان کرد.

خانم راس-لهتینن در بیانیه‌ای اظهار داشت: «نفوذ ستیزه‌جویان حزب‌الله و حامیان ایرانی و سوری آن‌ها در دولت لبنان رو به افزایش است.»

وی افزود: «به این خاطر فروش جنگ‌افزار به لبنان در این برهه از زمان کاری بسیار غیرمسئولانه خواهد بود و می‌تواند امنیت و ثبات منطقه را به خطر بیندازد.»

روزنامه سعودی «الشرق الاوسط» به نقل از یکی از مقام‌های ارشد فرانسوی نوشت که هرو مورن، وزیر دفاع فرانسه، در ماه مه گذشته نامه‌ای به الیاس مور، همتای لبنانی خود، فرستاده و برای تحویل ۱۰۰ فروند موشک «هات» به لبنان اظهار آمادگی کرده‌ است.

این روزنامه نوشت که لبنان خواستار تجهیز کردن هلی‌کوپترهای مدل «گازل» خود با موشک‌های ضدتانک دوربرد و هدایت‌پذیر «هات» است.

ایلنا راس-لهتینن در بیانیه خود در واکنش به این خبر افزوده‌است: «فرانسه باید از خود مسئولیت نشان داده و تا زمانی که دولت لبنان اقدامات لازم را برای ریشه‌کن کردن افراط‌گرایان در صفوف خود و خلع سلاح حزب‌الله برنداشته از این فروش صرف نظر کند.»

به گفته «الشرق الاوسط»، اسرائیل نیز به این تصمیم فرانسه اعتراض کرده و واشینگتن نیز این معامله موشک را «سؤال‌برانگیز» توصیف کرده ‌است.

به نوشته این روزنامه سعودی، مقام ارشد فرانسوی این ادعا که تأخیر در تحویل موشک‌ها به لبنان در اثر «تسلیم شدن پاریس در برابر فشارها» است را کاملاً تکذیب کرد و «سردرگمی» در داخل دولت لبنان را دلیل این تأخیر عنوان کرد.

پس از درگیری نظامی روز سوم اوت در مرز جنوبی لبنان با شمال اسرائیل، کنگره ایالات متحده ادامه کمک‌های مالی بلاعوض آمریکا به ارتش لبنان را تعلیق کرده‌ است.

کنگره آمریکا همچنین به‌تازگی از دولت و ارتش لبنان خواسته ‌است روشن کنند که ارتش لبنان تا چه حد زیر نفوذ حزب‌الله لبنان است.

ایران در سه دهه اخیر در مظان اتهام جدی برپایی زرادخانه‌ای عظیم برای سازمان حزب‌الله بوده‌ است، اما تلاش‌های ایران برای تجهیز ارتش لبنان که در دو سال اخیر در دیدارهای سران ایران با مقامات لبنانی مطرح می‌شد، اکنون در آستانه سفر محمود احمدی‌نژاد به بیروت علنی‌تر شده ‌است.

درحالی که رسانه‌های لبنانی اعلام کرده‌اند محمود احمدی‌نژاد پس از پایان ماه رمضان، برای انجام نخستین دیدار رسمی خود به لبنان خواهد رفت و دبیرکل حزب‌الله نیز آمدن احمدی‌نژاد را تایید کرد، گزارش‌های بیشتری در این زمینه که رئیس جمهوری ایران همراه با یک بسته تسلیحاتی برای ارتش لبنان به این سفر می‌رود، منتشر شده ‌است.

حسن نصرالله، دبیرکل حزب‌الله لبنان، نیز روز سه‌شنبه از ارتش این کشور خواست که از ایران به عنوان «کشور برادر» سلاح دریافت کند، و در این زمینه «قول اعمال نفوذ و وساطت حزب‌الله از ایران» را داد. 
 
-------------

تغییر در محتوای علوم انسانی در ایران «بر اساس مبانی اسلام»



 
کامران دانشجو، وزیر علوم، تحقیقات و فن‌آوری

درست یک سال پس از آن که رهبر جمهوری اسلامی از تحصیل تعداد فراوانی از دانشجویان ایرانی در رشته‌های علوم انسانی ابراز نگرانی و ناخشنودی کرد، وزیر علوم ایران از تغییر محتوای رشته‌های علوم انسانی خبر داد.

اوایل شهریورماه سال ۱۳۸۸ و به دنبال آغاز اعتراض مردم ایران به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری، آیت‌الله علی خامنه‌ای از تحصیل دو میلیون دانشجوی ایران در رشته‌های علوم انسانی ابراز نگرانی کرد.

به گفته رهبر جمهوری اسلامی در آن زمان، «آموزش علوم انسانى در دانشگاه‌ها منجر به ترويج شكاكيت و ترديد در مبانى دينى و اعتقادى خواهد شد».

آیت‌الله خامنه‌ای و دیگر مسئولان حکومتی ایران، در جست‌وجوی دلیلی برای اعتراضات مردم در شهرهای ایران که بزرگ‌ترین ناآرامی در تاریخ سی‌ساله جمهوری اسلامی نام گرفت به این نتیجه رسیده بودند که علوم انسانی غربی باعث ترویج تردید در میان مردم شده است.

حال یک سال پس از این موضع‌گیری رهبر جمهوری اسلامی که هنوز هر از گاهی به موضوع بحث در میان مقامات حکومت و رهبران مخالفان تبدیل می‌شود، وزیر علوم در دولت محمود احمدی‌نژاد خبر داده است که در محتوای رشته‌های مهم علوم انسانی «بر اساس مبانی اسلام» و «به‌تدریج» تغییراتی اعمال خواهد شد.

کامران دانشجو با اعلام این که متون «به‌ویژه متون علوم انسانی» در حال بازنگری است خبر داده است که «تعدادی از واحدهای درسی» از رشته‌های «مهم» علوم انسانی تغییر خواهد کرد.

اما در خبر خبرگزاری نیمه‌رسمی فارس نیامده است که آقای دانشجو کدام یک از رشته‌های علوم انسانی را «مهم» می‌داند و در کدام واحدهای درسی از این علوم تغییر اعمال خواهد شد.

با این حال شاید بتوان با استناد به نظرات رئیس قوه قضاییه جمهوری اسلامی در ادامه موضع‌گیری مقامات حکومتی در برابر علوم انسانی، دو رشته روان‌شناسی و جامعه‌شناسی را از جمله آن علوم انسانی دانست که دچار تغییر خواهند شد.

صادق لاریجانی، رئیس قوه قضاییه، در تیرماه گذشته با انتقاد از ترویج علوم انسانی و به ویژه تئوری‌های روان‌شناسی و جامعه‌شناسی در ایران، این علوم را «ناهمخوان با پیش‌فرض‌های دینی» دانست.

پس از انتقاد رهبر جمهوری اسلامی از فراوانی تعداد دانشجوهایی که در ایران به تحصیل در رشته‌های علوم انسانی مشغول‌اند، مقامات دولت آقای احمدی‌نژاد و حامیان او به تکاپو افتادند تا کلا دانشگاه‌های ایران و به طور خاص علوم انسانی را با مبانی اسلام سازگار کنند.

گرچه این تلاش‌ها تاکنون هنوز زیاد جنبه عملی به خود نگرفته، برخی از صاحب‌نظران و تحلیل‌گران مسائل ایران بر این عقیده‌اند که باید در انتظار «انقلاب فرهنگی» دیگری در دانشگاه‌های ایران بود.

اما مواضع منفی مقامات حکومت ایران در برابر علوم انسانی از سوی رهبران مخالفان دولت نیز بی‌پاسخ نماند. به‌ویژه میرحسین موسوی در آخرین واکنش خود به این موضع حکومتی در اواخر تیرماه سال جاری حمله به علوم انسانی را «سازمان‌دهی‌شده» و یادآور «تجربه تلخ حکومت شوروی سابق» توصیف کرد.

آقای موسوی گفت: «اين حملات يادآور تجربه بسيار تلخ و هشداردهنده حکومت شوروی سابق و ديگر حکومت‌های توتاليتر اروپای شرقی است. آنها از زمان استالين به بعد علوم اجتماعی را علومی برآمده از جوامع سرمايه‌داری و بورژوازی می‌دانستند و به همين دليل تدريس آن را جز در مواردی اندک ممنوع کرده بودند.» 
-----------------------

کوشنر: برای نجات جان سکينه آشتيانی ۲۷ عضو اتحاديه بايد نامه مشترکی به ايران ارسال کنند


:::::::::

فرانسه از اتحاديه اروپا خواست در رابطه با پرونده حقوق بشر ايران فشار بيشتری بر جمهوری اسلامی ايران وارد کند.
فرانسه روز جمعه از اتحاديه اروپا خواست برای نجات سکينه محمدی آشتيانی از مجازات سنگسار تلاش کند. برنارد کوشنر، وزير امور خارجه فرانسه، در نامه ای به کترين اشتون، مسؤل سياست خارجی اتحاديه اروپا، نوشته است که «به منظور نجات جان سکينه محمدی آشتيانی ۲۷ عضو اتحاديه بايد نامه مشترکی به ايران ارسال کنند.»

آقای کوشنر می گويد می بايست به مقام های ايران يادآوری شود مانند پرونده هسته ای اقدام های ديگر جمهوری اسلامی نيز ميتواند هزينه هايی برای آنها به بار آورد.

ايران به کشورهای غربی هشدار داده است که در اين پرونده، دخالت نکنند. سکينه محمدی آشتيانی به اتهام زنا و نقش داشتن در قتل همسر خود، به سنگسار محکوم شده است اما پس از واکنش های گسترده جهانی مقام های قضايی ايران اعلام کردند اجرای حکم وی، متوقف شده است.

-------------

دشمنى با ایالات متحده، چرا و به چه قیمت؟

 
۱۳۸۹/۰۶/۰۶
مجید محمدی (جامعه‌شناس)

میر فیصل باقر زاده، فرمانده کمیته جستجوى مفقودین ستاد کل نیروهاى مسلح ایران قبلا اعلام کرده بود ایران براى تدفین سربازانى که در «حمله احتمالى» کشته خواهند شد در هر یک از شهرهاى مرزى ایران ۱۵ تا ۲۰ هزار قبر و در مجموع حدود ۳۲۰ هزار قبر حفر مى کند. (سایت رسمى بنیاد حفظ آثار و ارزش هاى دفاع مقدس، ۹ تیر ۱۳۸۷) حسین کنعانى مقدم، فرمانده سابق سپاه پاسداران انقلاب اسلامى نیز گفته است ایران در آمادگى براى حمله آمریکا، گورهاى جمعى جهت دفن سربازان آمریکایى حفر کرده است. (صداى امریکا به نقل از آسوشیتد پرس، ۱۹ مرداد ۱۳۸۹)

مشخص است که این گفته‌ها جنگ روانى و تبلیغاتى و براى پیشگیرى از حمله‌‌ى احتمالى ایالات متحده است، چون نه این کشور هیچ گاه احتمال حمله‌ى نظامى زمینى به ایران را اعلام کرده است (احتمال حمله‌ى هوایى به تاسیسات اتمى مطرح شده است) و نه دو دولت در حال جنگ یا فراهم آوردن مقدمات جنگ هستند. مبناى فکرى و نظرى این گونه سخنان چیست و مردم ایران چه هزینه‌هایى براى این نحوه برخورد مى پردازند؟

شش دیدگاه محتمل

در مورد علت دشمنى جمهورى اسلامى با ایالات متحده از آغاز تشکیل این رژیم شش دیدگاه مطرح شده که همه براى علت یابى این دشمنى رفع ناشدنى و محورى از اساس باطل هستند:

کودتا علیه دولت دکتر مصدق در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲: خمینى ملى گرایان را مرتد مى دانست و اگر اسلامگرایان مى توانستند خود، مصدق را برکنار کرده بودند. کاشانى و همراهانش در این کودتا با کودتا گران همراهى داشتند. بدین دلیل، کودتا حتى اگر از سوى سازمان سى آى اى پشتیبانى شده باشد بر خلاف میل و سلیقه‌ى اسلامگرایان نبوده است.

حمایت از شاه در بحبوبه‌ى انقلاب ۱۳۵۷: اگر آمریکایى‌ها از شاه حمایت مى کردند وى مجبور به ترک وطن نمى شد. سیاست حقوق بشرى کارتر زمینه‌ى مناسبى براى بروز و پیروزى انقلاب ایران فراهم آورد.

حمله به هواپیماى مسافر برى ایرانى بر فراز خلیج فارس: دولت سعودى در سال ۱۳۶۶ بیش از ۴۰۰ نفر از حجاج ایرانى و غیر ایرانى را در تظاهرات برائت از مشرکین به قتل رساند و ۵۰۰۰ نفر را مجروح کرد اما امروز عربستان سعودى با همان رژیم سیاسى، کشور دوست شمرده مى شود و نه دشمن. کشورها مى توانند این امور را فراموش کنند.

حمایت امریکا از رژیم بعثى عراق در طول جنگ هشت ساله: بسیارى از کشورهاى عربى، فرانسه، روسیه و دیگر کشورها به همان میزان از صدام حمایت کردند یا به رژیم سلاح فروختند اما امروز سپاهیان براى سربازان روسى یا فرانسوى قبر حفر نمى کنند.

خواست پیاده کردن نیرو در طبس: در این مورد این حکومت ایران بود که از گروگان گیرى و حمله‌ى دانشجویان به خاک آمریکا (سفارت این کشور در ایران) حمایت کرد و حمله به طبس براى نجات گروگان گرفته شدگان بود و نه حمله‌ى ابتدایى و متجاوزانه به یک کشور دیگر.

حمایت از اسرائیل به عنوان اشغالگر سرزمین مسلمانان: دول هند، چین و روسیه در کشمیر، سین کیانگ و چچن سرزمین هاى مسلمانان را اشغال کرده‌اند و حکومت جمهورى اسلامى هیچ اعتراضى نمى کند. همچنین بسیارى از کشورها مثل ترکیه با اسرائیل قرارداد نظامى و امنیتى دارند و حکومت ایران ترکیه را دشمن محسوب نمى کند.

اگر اینها علت واقعى دشمنى با ایالات متحده نیست پس علل آن کدامند؟ پاسخ را باید در سه نیاز و خواست جمهورى اسلامى یافت: سرکوب داخلى، سلطه‌ى منطقه‌اى، و مدیریت جهانى.

دشمن مورد نیاز

جمهورى اسلامى از روز آغاز براى حذف مخالفان به نظریه‌ى توطئه رو کرد و ایالات متحده را دشمن اصلى و حامى مخالفان خود معرفى کرد تا آنها را با شدت بیشترى سرکوب کند. نیروهاى چپ باید به اتحاد جماهیر شوروى و نیروهاى لیبرال و دمکرات باید به ایالات متحده منتسب مى شدند تا براى آنها پرونده سازى شود و سال‌ها در زندان بمانند. همچنین با این بهانه مى شد این فعالان سیاسى را از رقابت سیاسى محروم کرد.

رهبرى جهان اسلام

جمهورى اسلامى غیر از نیات جاه طلبانه هیچ کارى در عراق ندارد. ایالات متحده حاکمان جمهورى اسلامى را از دشمن خونخوار خود نجات داد و آنها باید از این حیث قدردان باشند و نه طلبکار و مزاحم. اما از روز سقوط صدام، نیروهاى لشگر قدس و نیروهاى امنیتى ایرانى با حمایت از برخى گروه هاى شیعه به نا امن کردن عراق پرداخته و زمینه را براى قتل سربازان امریکایى و انگلیسى و مردم عراق فراهم آورده‌اند. در افغانستان نیز وضع به همین منوال است. تنها وجهى که براى دخالت جمهورى اسلامى در این دو کشور قابل تصور است خواست سلطه طلبى و نفوذ محورى در منطقه است در حالى که ایالات متحده چنین نقشى را بازى مى کند.

دستگاه تبلیغاتى حکومت، ولى فقیه را رهبر مسلمین جهان مى خواند. همچنین شهر تهران ام القرى و شیعیان طرفدار ولایت فقیه قوم برگزیده خوانده مى شوند. این عبارات به خوبى نیات جمهورى اسلامى را در منطقه آشکار مى کنند. این که جمهورى اسلامى مترصد خلا سلطه‌ى ایالات متحده است تا جاى آن را پر کند (مثل پیشنهاد کمک مظامى به ارتش لبنان پس از استنکاف ایالات متحده در پرداخت کمک صد میلیون دلارى، تابناک، ۱۹ مرداد ۱۳۸۹) دقیقا اهداف سلطه طلبانه‌ى حاکمان جمهورى اسلامى را در منطقه نمایانگر است.

مانع کشور گشایى

جمهورى اسلامى فراتر از منطقه‌ى خاور میانه به دنبال بسط قدرت خود در آمریکاى لاتین و آفریقاست. پیروان خمینى مرتبا از اهتزار پرچم اسلام در کاخ سفید سخن مى گفتند. پرسش اصلى مقامات ایرانى در مورد سیاست خارجى ایالات متحده آن است که چرا این کشور در ۱۶۰ کشور داراى پایگاه نظامى یا نیروى نظامى است و ناوهاى هواپیما بر آن در مناطق مختلف دنیا حضور دارند. این انتقاد در حالى مطرح مى شود که نیروهاى نظامى و امنیتى جمهورى اسلامى هر جا که خلا قدرتى پیدا شده (بوسنى، عراق، لبنان، افغانستان و یمن) حضور پیدا کرده‌اند. بنابر این، سلطه براى ایالات متحده مذموم است و نه براى نمایندگان خدا در کره‌ى خاکى. جهانخوارى و جهانگشایى براى غیر خودى‌ها نپذیرفتنى است و براى خودى‌ها شیرین تر از عسل.

به چه قیمت؟

هزینه‌ى این دشمنى یک سویه، تشدید تحریم‌ها و فشارها و در نتیجه انزواى بیشتر سیاسى و اقتصادى و توسعه نایافتگى کشور بوده است. اما نیاز به دشمن و برخوردارى از این دشمنى براى هیئت حاکمه تا حدى بوده که هزینه ها در برابر منافع تحمل شده است. سه دهه دشمنى کور و ایدئولوژیک با ایالات متحده براى مردم ایران جز فقر و بیکارى بیشتر، بى ارزش شدن پول ملى، درآمد سرانه‌ى کمتر و افول کشور به رده هاى زیر ۱۵۰ در میان کشورهاى دنیا در اکثر شاخص‌ها به بار نیاورده است. البته مدیریت ناکارآمد حاکمان نقشى عظیم در این امر بازى کرده است.

***

به دلیل دائمى بودن سه نیاز یا خواست است که ایالات متحده به مقام شیطان بزرگ در ایدئولوژى اسلامگرا ارتقا یافت تا کسى نتواند رابطه‌ى میان دو کشور را عادى سازد و هزینه ها نیز نادیده گرفته شد. اگر در سه دهه‌ى گذشته على رغم کوشش طرف‌هایى در هر دو کشور در ایجاد رابطه‌ى سیاسى و کاهش تنش نا موفق بوده‌اند ریشه را باید در نیاز بنیادى جمهورى اسلامى به دشمن، ماهیت جاه طلبانه و دخالت جویانه ى آن و ادعاى رهبران آن براى رهبرى حکومت جهانى واحد جستجو کرد. 

منبع خبری : رایو فردا 

------------ 

«بمب‌افکن کرار قابل ردیابی و سرنگونی است»


 
جمهوری اسلامی ایران روز یکشنبه اعلام کرد که از یک بمب افکن جدید بدون سرنشین رونمایی کرده است که قادر است تا برد یکهزار کیلومتری پرواز کرده و انواع مهمات را برای حمله به اهداف مورد نظر حمل کند.

محمود احمدی نژاد، رئيس جمهوری ايران، در مراسم رونمايی از اين جت خطاب به کشورهای غربی با اشاره به اين که «جمهوری اسلامی ديگر اجازه حکومت به يک مشت آدم بی سر و پا را نمی دهد»، تاکيد کرد حالا نوبت ايران است که بگويد «همه گزينه ها روی ميز است».

اما جت بدون سرنشين، دوربرد و بمب افکن چگونه هواپيمايی است که ايران می گويد صنعت هوايی اش به مرحله توليد آن رسيده است؟

خلبان امير کسروی، يکی از خلبانان قديمی ايرانی که سال هاست در کانادا در کمپانی بين المللی امنيت پرواز و آموزش خلبانی کار می کند، می گويد اين نوع تکنولوژی سال ها توسط آمريکا در عراق و افغانستان به کار برده شده و کاربردهای متفاوتی دارد.

وی می افزايد: « اين هواپيماها دو نقش متفاوت دارند، هم به عنوان بمب افکن می توان از آنها استفاده کرد و هم به عنوان وسايل نقشه برداری يا کسب خبر و فيلم برداری که معمولا از طريق ماهواره انجام می شود. اينها يک مرکز کنترل دارند در روی زمين و از سوی اتاقک فرماندهی اداره می شوند و از طريق ماهواره هايی که وجود دارد يعنی جی پی اس هر جايی بخواهند می توانند آنها را هدايت کنند».

برخی کارشناسان می گويند اين تکنولوژی در صنعت هوافضا جديد است اما مشکلات زيادی دارد که فعاليت آن را محدود کرده است.

خلبان کسروی در اين زمينه می گويد:‌ «‌ اولاً ميزان سوانح فضايی اين هواپيماهای بدون سرنشين بسيار زياد است، چون تکنولوژی آن جديد است و اشکالات اساسی دارد. اگر ايران توانسته به چنين تکنولوژی دست يابد در مراحل بسيار اوليه آن و دارای محدوديت های بسياری خواهد بود. استفاده از اين هواپيما به عنوان بمب افکن اين طور است که بايد روی کشور ديگری پرواز کند که خواه ناخواه در معرض ديد موشک ها و رادارها قرار می گيرد و به راحتی می توانند آن را رديابی کنند و روی هوا بزنند».

در عين حال به گفته اين خلبان، ايالات متحده آمريکا هم در شرايطی از اين جت ها استفاده می کند که زير نظر خودش و در فضايی است که کاملا بر آن مسلط است.

خلبان کسروی با اشاره به اين که فضای عراق و افغانستان کاملا در کنترل آمريکا است، می گويد: « از نظر پوشش راداری می دانند اين هواپيماها را کجا می فرستند، برای چه منظوری می فرستند و چه مدتی از آن استفاده می کنند و بعد برمی گردد. البته خيلی وقت ها هم ممکن است دچار سانحه شود يعنی کنترلش از دست خارج شود، چون اينها هواپيما به مفهومی که ما می شناسيم نيست که بدون اشکال پيش رود».

با اين حال سرتيپ احمد وحيدی، يک روز قبل از رونمايی از اين جت گفته بود «صنعت هوايی ايران به مرحله ای رسيده که کسی نمی تواند جلودار آن باشد» و اعلام کرده صنعت دفاعی ايران علاوه بر تامين نيازمندی های دفاعی کشور می تواند به بيش از ۵۰ کشور جهان هم صادرات داشته باشد.

بر اساس گزارش های خبرگزاری های دولتی ايران، اين جت تازه قادر است ضمن پرواز به اهداف دور دست مقادير قابل توجهی مواد منفجره را با خود حمل کرده و به سمت هدف مورد نظر پرتاب کند.

بر اساس همين گزارش ها مداومت پروازی بالا درمسافت های دوردست، سرعت بسيار بالا و توان انجام ماموريت های مختلف با اهداف گوناگون از ديگر قابليت های اين جت بمب افکن عنوان شده است.

اما به گفته خلبان کسروی حتی کشورهايی مانند ايالات متحده هم با توجه به محدوديت های مختلف اين تکنولوژی با آن کار می کنند: «‌اگر بخواهند چنين چيزی را به وجود بياورند،هواپيمای سنگينی خواهد بود که توان پروازی آن کمتر خواهد شد. بنابراين اين جت ها را برای اين می سازند که بتواند به مقصد خاصی برسد و بعد اطلاعاتی که به دست می آورند ممکن است ارزش بيشتری از خود هواپيمای بدون سرنشين داشته باشد. سرعت آن هم به حدی نيست که بخواهد مانور بدهد و از موشک هايی که به دنبالش می آيد فرار کند. اگر ايران برای دست يابی به چنين تکنولوژی کار را آغاز کرده است در مراحل بسيار ابتدايی آن قرار دارد و سال ها طول می کشد تا بتوانند از نظر تکنولوژی به مرحله ای برسند که جت ها قابل کنترل باشد حتی در فضای ايران که خطری برايشان وجود ندارد. ولی اگر بخواهند به آسمان کشورهای ديگر بفرستند با ساير هواپيماها هيچ فرقی ندارد و کاملاً قابل رديابی است و می توانند قبل از اين که وارد فضايی شود روی هوا آن را بزنند».

سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در بيانيه ای اعلام کرد در صورت حمله احتمالی، منافع دشمنان را در هر نقطه دلخواه هدف قرار می دهد. 



===============

۱۳۸۹ شهریور ۳, چهارشنبه

ولاديمير کانين: نيروگاه هسته ای بوشهر از ايمنی کامل برخوردار است



ولاديمير کانين، مدير سامانه ايمنی هسته ای روسيه، که به همراه سرگی کرينکو برای شرکت در مراسم سوخت گذاری نيروگاه بوشهر به ايران رفته است به نگرانی کشورهای عرب حوزه خليج فارس پاسخ داد و گفت به همه اين کشورها و همه کشورهای جهان اطمينان می دهم که نيروگاه هسته ای بوشهر از ايمنی کامل برخوردار است.

در خبری ديگر شرکت های انرژی اتحاديه اروپا پروژه انتقال گاز طبيعی ايران به اروپا از راه خط لوله نابوکو را با توجه به وضعيت سياسی ايران کنار گذاشتند.

کنسرسيوم نابوکو با اعلام اين خبر يادآور شد که با توجه به مقررات بين المللی اين تصميم را گرفته است و در طرح جديد خود دو خط لوله کوچکتر انتقال گاز يکی از گرجستان و ديگری از عراق احداث می شود و اين دو خط لوله به خط لوله نابوکو، در ترکيه متصل خواهند شد.

برنامه بحث انگيز هسته ای ايران و چالش جمهوری اسلامی با جامعه جهانی که به صدور چهار قطعنامه مجازات ايران منجر شده است موجب تصميم گيری امروز کنسرسيوم نابوکو بوده است.

منبع خبری :  VOA PERSIAN

------------------------

۱۳۸۹ مرداد ۲۲, جمعه

منشور حقوق بشر کورش کبیر



-------------------------------------------

انتقاد عفو بين‌الملل از پخش «اعترافات» منسوب به سکينه محمدی آشتيانی






سازمان عفو بين‌الملل روز پنجشنبه از پخش «اعترافات» منسوب به سکينه محمدی آشتيانی از تلويزيون دولتی جمهوری اسلامی را مورد انتقاد قرار داد و گفته است که اين گونه «اعترافات» در ایران با  بدرفتاری و  شکنجه گرفته ‌می‌شود.

برنامه ۲۰:۳۰ شبکه دو تلويزيون دولتی ايران، چهارشنبه‌شب به پخش اظهارات زنی چادری با صورت پوشيده پرداخت که به گفته اين برنامه سکينه محمدی آشتيانی، زن محکوم به سنگسار، است و به مشارکت در قتل همسر خود «اعتراف» می‌کند.

زن حاضر در اين برنامه که با عنوان «ماجرای قتل آلوده به فساد» پخش شد، اعتراف کرد که «در قتل شوهر خود دست داشته‌است».

عفو بين‌الملل طی بيانيه ای اعلام کرد «اعترافات» تلويزيونی بارها توسط نظام جمهوری اسلامی برای حق به جانب نشان دادن روند دادرسی به کار رفته که بيشتر اين گونه اعترافات به دليل سوءرفتار، بدرفتاری و حتی شکنجه گرفته شده است.    
بیشتر بخوانید:


در اين برنامه تلويزيونی زنی که گفته شد سکينه محمدی آشتيانی است و گفته‌های او از آذری به فارسی ترجمه می‌شد «اعتراف» کرد يکی از خويشاوندان شوهرش که با او آشنايی داشته پيشنهاد قتل شوهر او را داده و خانم آشتيانی با اين عمل موافقت کرده‌است.

چهره‌ «اعتراف‌کننده» در اين برنامه به‌طور ناواضح نشان داده می‌شد و صدای او نيز در زير صدای مترجم از وضوح کافی برخوردار نبود.

حسيبه حاج صحراوی، معاون بخش خاورميانه و شمال آفريقای سازمان عفو بين الملل در اين بيانيه گفت: «اين گونه به اصطلاح اعترافات،  بخشی از  فهرست روزافزون  اعترافات تحت فشار و خود مجرم خوانی‌هایی است که بسیاری از زندانیان دیگر نیز  در طول سال گذشته آن را انجام داده‌اند.»



  حسیبه  حاج صحراوی  می‌گوید اين گونه اعترافات که از تلويزيون سراسری پخش می‌شود، نبايد هيچ گونه بار حقوقی داشته و نبايد باعث توقف بازبينی پرونده شود.

 به گفته این مقام  عفو‌ بین‌الملل این اعتراف تنها نشان دهنده نبود شواهد علیه سکينه محمدی آشتيانی  است.

سکينه محمدی آشتيانی، مادر دو فرزند نوجوان، در سال ۸۴ به جرم مشارکت در قتل همسرش به تحمل ۱۰ سال حبس محکوم شد، اما به تازگی با به جريان پرونده‌ای در موضوع «ارتباط نامشروع» برای وی تشکيل شده بود، موضوع سنگسار وی مطرح شد که با واکنش شديد بين‌المللی همراه بود.

خانم محمدی از سال ۱۳۸۵ در زندان تبريز به‌سر می‌برد و به گفته سازمان عفو بين‌الملل تاکنون به دليل اتهام «ارتباط نامشروع» متحمل ۹۹ ضربه شلاق نيز شده‌است.

عفو بين الملل می‌گويد طبق گزارش‌هایی که دریافت کرده است، جاويد هوتن کيان، وکيل مدافع خانم محمدی آشتيانی لايحه ۳۵ صفحه‌ ای برای بازبينی پرونده موکلش را به قوه قضاييه تحويل داده است.

خانم صحراوی در این باره  گفت: «به نظر می‌رسد مقام‌های ايرانی  این اعتراف را پس از آن  سازمان‌دهی کرده‌اند  که برای بازبینی قضایی این پرونده در خواست صورت گرفته و  آن طور که پیداست  اتهام تازه قتل برای وی تراشیده می‌شود.»

گزارش‌هايی از سوءرفتار و شکنجه خانم محمدی آشتيانی در روزهای گذشته در زندان مرکزی تبريز منتشر شد که سازمان عفو بين الملل نسبت به آن ابراز نگرانی کرده بود.

معاون بخش خاورميانه و شمال آفريقای سازمان عفو بين‌الملل افزود: «قوه قضاييه جمهوری اسلامی اگر به واقع خواهان اجرای قانون است، بايد  به اين گونه اظهارات که از تلويزيون پخش می‌شود  اعتنا نکند و آن را در پرونده دخالت نداده و اطمينان دهد این گونه اعترافات در بازبينی پرونده خانم محمدی آشتيانی، تاثیری ندارد.»

پیش از این برزيل، که مناسبات نزدیکی با ایران دارد، به طور رسمی از مقامات ايران خواسته که اجازه دهند سکينه محمدی آشتيانی به برزيل پناهنده شود. وزير خارجه برزيل از مقامات جمهوری اسلامی خواست به لحاظ بشردوستانه، اجازه دهند خانم آشتيانی به برزيل پناهنده شده و به آنجا منتقل شود. 

منبع خبری : رادیو فردا

---------------

لشکرکشی ایدئولوژیک از دبستان تا دانشگاه (شستشوی مغزی نو نهالان , نوجوانان و جوانان بیگناه در ایران )






شواهد بسیاری نشان می دهد که وزارت آموزش و پرورش در تدارک مجموعه جدیدی از اقدامات تبلیغی ایدئولوژیک و سیاسی برای سال تحصیلی آینده است. 

بیش از یک سال است که دست اندرکاران دولتی و روحانیون نزدیک به آنها نظام آموزشی ایران از دبستان تا دانشگاه را به مناسبت های گوناگون مورد انتقاد قرار می دهند. از نظر آنها شکاف ژرفی که میان فرهنگ و رفتارهای جوانان با فرهنگ رسمی و نظام ارزشی حکومت وجود دارد نتیجه عملکرد نامطلوب نظام آموزشی است. این تصور نزد بسیاری از دست اندرکاران وجود دارد که آموزش ایران نتوانسته در برابر آنجه که آنها «تهاجم فرهنگی» یا «جنگ نرم» غرب نام می دهند کارنامه قابل قبولی از خود ارائه دهد. این بحث ها در حالی مطرح می شود که در سال های گذشته فشار ایدئولوژیک و سیاسی بر مدارس بگونه ای چشمگیر افزایش یافته است. احیای امور پرورشی و تلاش برای گسترش حضور بسیج در مدارس از جمله این اقدامات است.

نظام آموزشی میدان جنگ نرم

در یکی از جدیدترین برخوردهای انتقادی به آموزش مصباح یزدی شاخص ترین روحانی حامی گرایش کنونی دولت بار دیگر موضوع «نیاز به تحول فرهنگی» را پیش کشیده است. این روحانی محافظه کار با اشاره به «كمرنگ شدن دین در بین افراد جامعه به ویژه جوانان و دانشجویان» می گوید «وقتی به سیر فعالیت های فرهنگی به معنای خاص آن یعنی اعتقادات و ارزش ها بنگریم می بینیم یك سیر نزولی طی شده است، یعنی از زمان تأسیس ستاد انقلاب فرهنگی تا زمان فتنه اخیر یك منحنی نزولی در زمینه فرهنگی ترسیم می شود.» (فارس ۱۴ مرداد ۱۳۸۹). حجت‌الاسلام سقای بي‌ریا مشاور رئیس‌جمهور در امور روحانیت نیز عملکرد نظام آموزشی در برابر «فعالیت ماهواره‌ها وتهاجم فرهنگی دشمن از طریق اینترنت» چندان موفق نمی داند. (فارس، ۱۳ مرداد ماه ۱۳۸۹)

در برخوردهای مسئولین گوناکون از مقامات اصلی و امامان جمعه گرفته تا چهره های نظامی و روحانی همسو بطور منظم نظریه توطئه و تهدید فرهنگی از سوی بیگانگان تکرار می شود. بر اساس این تحلیل گویا ایران در حال دست و پنجه نرم کردن با «تهاجم فرهنگی» و «جنگ نرم» است که آگاهانه توسط غرب علیه کشور ما تدارک می شود و هدف این «تهاجم» و «جنگ نرم» نیز بیش از همه جوانان هستند. درست به همین دلیل هم نظریه پردازان این تحلیل بر این باورند که مدارس و دانشگاه ها باید به سنگر اصلی مقاومت فرهنگی جمهوری اسلامی تبدیل شود.

سمتگیری های اصلی وزارت آموزش و پرورش نشان می دهد که موضوع مقابله با این جنگ و تهاجم فرضی به دغدغه اصلی مسئولین این تشکیلات عریض و طویل و سایر متولیان فرهنگی هم تبدیل شده است. محمد بنیادی، معاون پرورشی وزارت آموزش و پرورش براین باور است که برای جلوگیری از «آسیب‌هایی» چون «جنگ نرم» برنامه‌های تربیتی باید هر چه بیشتر دانش‌آموزان را با مباحثی نظیر «فتنه و استکبار» آشنا کنند. (ایلنا،۲۱ تیرماه ۱۳۸۹) داوود روستایی قائم مقام سازمان دانش آموزی کشور نیز با اشاره به «ابعاد گسترده جنگ نرم» از ایجاد خندق فرهنگی برای دانش آموز در مقابله با این جنگ سخن می گوید. (مهر، ۱۶ مرداد ماه ۱۳۸۹)

دغدغه مقابله با «تهاجم فرهنگی» و «جنگ نرم» سبب شده در ماه های اخیر بارها صحبت از طرح های گوناگون سیاسی و ایدئولوژیکی به میان آید که یا تا کنون عملی شده اند و یا قرار است در سال جدید تحصیلی به مرحله اجرا درآیند. به نظر میاید سیاست جدید «تربیتی-ایدئولوژیک» دولت بر سه محور اصلی استوار شده است :

افسران جنگ نرم در مدارس

محور اول اعزام لشکری از مبلغین سیاسی و مذهبی به مدارس برای «ارشاد» جوانان است. وزیر آموزش و پرورش در این زمینه چشم به همكاری آموزش و پرورش و حوزه‌های علمیه و حضور روحانیت در مدارس دوخته است. از نظر او «همكاری آموزش و پرورش به عنوان نهادی تربیتی با حوزه‌های علمیه كه رویكرد آنها نیز تربیتی و دینی و مذهبی است، در شكل‌گیری هویت دینی، ملی و مذهبی دانش‌آموزان تاثیر بسزایی را دارد». (ایلنا، ۲۳ تیر ماه ۱۳۸۹)

ناصر سقای بی‌ریا مشاور رئیس‌جمهور در امور روحانیت صحبت از حضور هفت هزار مشاور دینی در دبیرستان‌های كشور می کند كه هر كدام از آنها قرار است در طول هفته، پنج مدرسه را پوشش دهند. وی با بیان اینكه «برخی معلمان دینی نمي‌توانند پاسخگوی شبهات جوانان باشند»، نقش جدید روحانیت را پرداختن به تربیت دینی و سیاسی دانش آموزان می داند. سقای بی ریا هم چنین خبر می دهد که در ستاد همكاری‌های آموزش و پرورش و حوزه علمیه، مسائلی از قبیل تربیت حوزویان متناسب با نقشی كه ایفا مي‌كنند، تربیت معلمان دینی متخصص برای پاسخگویی به شبهات دینی جوانان، توجه به مراكز تربیت معلم از اولویت‌های كاری محسوب می‌شود. (فارس، 13 مرداد ماه)
اقدامات جدید ایدوئولوژیک و سیاسی در حالی قرار است عملی شوند که آموزش رسمی ایران هم اکنون یکی از بسته ترین و ایدئولوژی زده ترین نظام های آموزشی تمام دنیاست. 

محمد بنیادی، معاون پرورشی آموزش و پرورش ایران، هم از طرح «تربیت افسران جنگ نرم» و اعزام آن‌ها به «مدارس، ‌پایگاه‌ها و دارالقرآن‌ها» پرده بر می دارد که گویا قرار است از «آسیب‌های اجتماعی»، از جمله «آسیب‌های پرخطری همچون جنگ نرم» پیشگیری به عمل آورند. (۲۱ تیرماه ۱۳۸۹) پیشتر زهرا پناهی‌روا معاون فرهنگی، هنری دفتر فضاسازی قرآنی و گسترش نماز و عترت با اعلام حضور چهار هزار نفر به عنوان مدرس تربیت‌‌سیاسی در مدارس سطح کشور از فعالیت كارشناسان تربیت‌سیاسی آموزش‌و‌پرورش در راستای مقابله با تهدید‌هایی كه از طرف بیگانگان، دانش‌آموزان را تهدید مي‌كند، انجام داده‌اند. وی می گوید که «وظیفه اصلی كارشناسان تربیت سیاسی آموزش و پرورش درسطح مدارس كشور آگاه ساختن دانش‌آموزان از فتنه‌های دشمن برای نابودی انقلاب اسلامی است». (ایلنا، ۱۸ آبان ماه ۱۳۸۸)

در زمینه آنچه که طرح «عفاف وحجاب» نام گرفته پای وزارت کشورهم به مدارس باز شده است. افشار معاون امور اجتماعی و شوراهای وزرات کشور از مشارکت در اجرای طرح عفاف و حجاب در مدارس و حضور افرادی برای ارشاد جوانان خبر می دهد. (فارس، ۱۶ مرداد ماه ۱۳۸۹).

آن  گونه که از حرف های مسئولین برمیاید لشکر ایدئولوژیک دولتی که خارج از کادر آموزشی به مدارس می روند قرار است موضوعات سیاسی و دینی و نیز مسائل اخلاقی بویژه حجاب را در واحدهای آموزشی طرح کنند.

۵۰ هزار مدرسه قرانی

محور دوم بازنگری مواد درسی بویژه در حوزه علوم انسانی و افزودن سهم دروس دینی و فعالیت های فوق برنامه تبلیغاتی و ایدئولوژیک است. در کنار بازنویسی کتاب های درسی وزیر آموزش‌وپرورش ماه گذشته از طرحی سخن گفت که بر اساس آن قرار است طی سه سال بیش از ۵۰ هزار مدرسه قرآنی در سراسر كشور ایجاد شود. (ایلنا، ۲۳ تیرماه ۱۳۸۹) مدارس قرآنی به شكل فوق برنامه در حاشیه برنامه‌های اصلی واحدهای آموزشی فعالیت خواهند کرد. محي‌الدین بهرام محمدیان معاون وزیر و رئیس سازمان پژوهش و برنامه ریزی وزارت آموزش و پرورش هم با اشاره به بازنگری در برخی دروس مقاطع تحصیلی در برنامه درس ملی از برنامه «آموزش حکمت و فلسفه اسلامی» (در کنار دروس دینی و قران که هم اکنون وجود دارد) به دانش‌آموزان مقطع ابتدایی با هدف «آمادگی ذهنی انها را برای بحث‌ها و مسائل اساسی» خبر داد که قرار است در برنامه درس ملی گنجانده شود (ایلنا، ۲۶ خرداد ۱۳۸۹).

رو خوانی اجباری قران برای همه معلمان

محور سوم توجه ویژه به تربیت معلم و نظارت شدیدتر بر فعالیت های معلمان است. قرار است حضور روحانیون در مراکز تربیت معلم افزایش یابد و حتی وزیر آموزش‌وپرورش بنا دارد «تسلط بر روخوانی قرآن را شرط استخدام معلمان» در آموزش‌و‌پرورش قرار دهد. وی می گوید هر چند كه در حال حاضر دوره‌های ضمن خدمت برای مربیان و معلمان قرآن داریم اما از این پس استخدام معلمان و مربیان در مسیری حركت می‌كند كه تمامی معلمان استخدامی باید حتما روخوانی قرآن را بدانند. (ایلنا، ۲۷ تیرماه ۱۳۸۹).

همه این اقدامات جدید ایدوئولوژیک و سیاسی در حالی قرار است عملی شوند که آموزش رسمی ایران هم اکنون یکی از بسته ترین و ایدئولوژی زده ترین نظام های آموزشی تمام دنیاست. فعالیت های آموزش دینی در مدارس ایران (دروس دینی، دروس علوم انسانی دینی شده، فعالیت های مذهبی فوق برنامه اجباری...) که حدود یک چهارم زمان آموزشی را به خود اختصاص می دهد سه برابر بیش از متوسط کشورهایی است که در برنامه درسی آنها آموزش دینی وجود دارد. در دو سه سال اخیر بر میزان فعالیت های تبلیغاتی و حضور امنیتی بسیج دانش آموزی بگونه ای چشمگیر افزوده شده و قرار است این سازمان نظامی-سیاسی دامنه فعالیت خود را حتی به مدارس ابتدایی نیز گسترش دهد. افزایش چشمگیر حجم برنامه های مذهبی و سیاسی مدارس در حالی صورت میگیرد که مسئولین قادر نیستند دلایل ناکارایی نظام آموزشی در بعد ایدئولوژیک را توضیح دهند. 

همه آنها با نگاهی کمی و از بیرون فکر می کنند دلیل اصلی ناکامی آموزش ایران در تربیت جوانانی همساز با حکومت کم بودن حجم آموزش دینی و سیاسی و یا عدم کارایی معلمان است.

در گفتمان امروزی دست اندرکاران سیاست و آموزش کاربرد واژه هایی مانند تهاجم، جنگ و مقاومت می تواند بازتاب نوعی نگاه به آموزش هم تلقی شود. پی‌آمد قابل انتظار این گفتمان جنگی عوض کردن فلسفه آموزش با منطق سربازخانه است. جالب این است که این حرف ها و اقدامات حتی با بسیاری از راهکارهای سند تحول بنیادی که از ماه ها پیش با سر و صدای فراوان بعنوان نقشه راه نظام آموزشی ایران طرح شده هم در تناقض آشکار قرار می گیرد. سند تحول آموزش و پرورش مدعی است که «تربیت ارزش مدار بر آزادی و آگاهی انسان استوار است» و منظور از تربیت ارزش مدار، تلقین ارزش های معین نیست، بلکه منظور تربیتی است که در ایجاد رغبت و آگاهی به مطلوب تکیه می کند« (ص ۴۰).

حال این پرسش پیش می آید که در کدام یک از این اقدامات ایدئولوژیک به آزادی، آگاهی و رغبت جوانان احترام گذاشته می شود و آیا فرستادن لشکری از روحانیون و مبلغان به مدارس معنایی جز تلقین و اجبار سیاسی و مذهبی دارد؟


-----------------------

۱۳۸۹ مرداد ۲۰, چهارشنبه

محمدرضا نيكفر: دين فروشى سر تا پاى جامعه را در بر گرفته




عرصه عمومى جامعه ايرانى شايد هيچ گاه عارى از تهمت ها، دروغ ها و فسادهاى مختلف نبوده است. اما به گفته برخى منتقدان شايد در هيچ دوره تاريخ اجتماعى و سياسى ايران نمى توان روزگارى همچون اين روز ها را سراغ گرفت كه دروغ، تهمت و افترا در چنين حجمى از تريبون هاى عمومى جارى و سارى باشد.

همين ناظران منتقد روزگار ما مى گويند صاحبان تريبون هاى رسمى منتقدان را به راحتى و آسانى به هر چه مى خواهند متهم مى كنند و آنها را با چوب هر افترايى كه مى پسندند، مى رانند. دستگاه قضايى دست كم در بخشى از جامعه كه هم نوا با دولت نيست، كارآيى و اعتبار خود را از دست داده است.



فساد ادارى، اقتصادى و سياسى به استناد گزارش هاى سازمان هاى بين المللى و به گواه برخى دستگاه هاى نظارتى داخلى رو به گسترش است و اين همه چهره اى مخدوش از اخلاق در جامعه اى را به تصوير مى كشد كه در بيش از سه دهه گذشته مدعى اخلاق گرايى در سياست، اقتصاد و بالاخره تمام شئون زندگى بوده است.

صاحب نظران اين بحران اخلاقى در جامه را در كنار بحران هايى از جنس هاى ديگر بحرانى واقعى و تمام عيار مى دانند و ديگران آن را سياه نمايى منتقدانى تلقى مى كنند كه سعى دارند با اين انتقاد ها كارآيى حكومت را زير سئوال ببرند.

محمد رضا نيكفر، انديشمند و از ناقدان جريان روشنفكرى دينى ميهمان اين هفته گفت و گوى ويژه راديو فردا است تا با او درباره اخلاق، بحران اخلاقى و آينده اخلاقى جامعه ايرانى سخن بگوييم.


آقاى نيكفر! اين روزها فراوان مى شنويم كه جامعه دچار بحران اخلاقى است و اخلاق در جامعه سقوط كرده است. آيا شما اصلاً اين بحران اخلاقى يا سقوط اخلاق را مى پذيريد، اين گزاره را قبول داريد يا خير، با اين موافق نيستيد؟

محمدرضا نيكفر: طبعاً اين بحران اخلاقى وجود دارد و علائم و شواهد بسيارى ديده مى شود. مى توانيم به جرات بگوييم كه دست كم در عصر جديد هيچ گاه دروغ و فساد اين قدر در اين خاك لانه نكرده كه امروز كرده. يعنى در اين شكى نيست و حتى در ميان حكام هم كسانى هستند كه به نوعى به اين اعتراف مى كنند.

(ولى مسئله را بايد همه جانبه ديد و تصور نكرد كه وقتى مى گوييم بحران اخلاقى وجود دارد، به اين معنا است كه مردم موعظه اخلاقى كم شنيده اند يا مثلاً راديو و تلويزيون در اين مورد كوتاهى كرده كه به اندازه كافى وعظ اخلاقى بكند. يا نويسندگان و هنرمندان در اين زمينه كوتاهى كرده اند. نه. ريشه ها خيلى عميق تر است و دست كم مى توانيم يكى از عوامل آن را دين فروشى بدانيم و فساد عمومى دستگاه بدانيم كه تمام مناسبات را به هم ريخته و تركيب مهوعى از سرمايه دارى و دين ايجاد شده.)

شما از دين فروشى در حوزه عمل حاكمان صحبت مى كنيد. اما فارغ از اينكه حاكمان مذهبى هستند يا حكومت مذهبى است، جامعه ايرانى، جامعه اى دين دار است. چرا اين جامعه دين دار دچار بحران سقوط ارزش هاى اخلاقى شده؟

دين فروشى سر تا پاى جامعه را در بر گرفته. يعنى ابتدا دين تبديل به يك ارزش شد. يعنى يك ارزشى كه خودى و غير خودى را از هم متمايز مى كرد و بر مبناى آن امتياز داده شد و وقتى اين را جامعه ديد، آموزش دادند در عمل به جامعه كه براى طى سلسله مواهب، گرفتن امتياز مى بايست اين ارزش را به نمايش بگذارند. اين تظاهر كردن و به نمايش گذاشتن شروع شد. حكام تحميل كردند اين مسئله را به مردم و مردم دورويى و ريا را از اين سيستم فرا گرفتند. قبلاً هم در طول تاريخ سابقه داشت. يعنى شما اگر به ادبيات فارسى نگاه كنيد، جاهايى كه انسان هاى آزاده اى مثل حافظ از دست دورويى و ريا شكوه مى كنند، درست همان جايى است كه فقيهان ومحتسبان عرصه را بر مردم تنگ كرده اند.

بعد از انقلاب اسلامى هم همين رخ داد و دين را تبديل به يك امتياز كردند و اين امتياز شروع شد به خريد و فروش و اين خريد و فروش ابعاد وحشتناكى پيدا كرد و همه شروع كردند به نقش بازى كردن.

شما تصور كنيد بچه اى كه در خانواده به او ياد مى دهند كه در كوچه يك جور رفتار كند و در مدرسه يك جور رفتار كند. چه نقشى بازى كند كه بالاخره بتواند نمره بهترى بگيرد، از كنكور رد شود، از مصاحبه ها رد شود و بتواند جايگاهى، شغلى پيدا كند و بعد همه اين نقش ها را بازى مى كند و مى آيد توى خانه و توى مهمانى و در جمع خلوت همه شروع به دشنام دادن مى كنند و شروع به رفتارهاى ديگر مى كنند... كل اين آموزش ما در اين سى ساله، آموزش يك نسل تمام و آموزش حتى نسل هاى كهن تر تبديل شد به اين نقش بازى كردن و به اين رياكارى و اين رياكارى به همين گونه ادامه پيدا كرد و مردم ياد گرفتند.

در گذشته مى گفتند الناس على دين ملوكهم (مردم بر دين پادشاهان خودشان هستند) در اينجا در اين عبارت مشهور كل آن منش و آن رفتار است. وقتى مردم اين دروغ ها و اين رياها را ديدند، اين برايشان آموزش شد و از طرف ديگر سركوب را ديدند. ديدند هر كس صداقت داشت، هركس فكر مى كرد، هر كس انتقاد داشت، هركس عقل مستقلى داشت، به زندان افتاد، اعدام شد، به تبعيد رانده شد. اين مى رود توى ناخودآگاه ملت كه كتاب خواندن بد است، فكر كردن بد است، انديشيدن بد است. يك رو بودن بد است. صادق بودن بد است. چى خوب است؟ دورويى خوب است. ريا خوب است. دوز و كلك خوب است. اين چيزى است كه اين حكام به ما ياد دادند و چوبش را مى خورند. چون اين رياكارى به سمت خودشان بر مى گردد.

در جاى جاى تحليل شما رد و نقش حاكمان و تاثير عمل آنها بر جامعه در حوزه اخلاق به چشم مى خورد. نگاه شما آقاى نيكفر نگاهى بالا به پائين است. شما معتقديد حاكمانى بودند و هستند كه دين فروشى كردند، ارزش هاى اخلاقى را رعايت نكردند، دورويى را ترويج كردند و غيره. آيا نمى توان جامعه اى را متصور بود كه حاكمان در آن اخلاق گرا نيستند و اخلاق گرا نباشند اما جامعه رفتارى اخلاقى پيشه كند. اخلاق جامعه تا چه حد مى تواند تابعى از رفتار حاكمان يا حكومت مستقر در آن جامعه باشد؟

به طور كلى به طور تاريخى مى توانيم بگوييم از ماست كه بر ماست. مردم حكومتى را بر فراز سر خود مى نشاند كه در خور آن است. اين يك حكمت تاريخى تكان دهنده است. اين رژيم و اين حكام از دل كوير در نيامده اند. از آسمان نيامده اند، از دل همين مردم در آمده اند. اينكه توانستند اين مدت ادامه بدهند بدون همدستى ميسر نمى شد. يعنى ملت بايد بپرسد كه من كجا همدستى كردم با اين حكام كه وضع اين گونه شد؟ كجا از خودم ضعف نشان دادم؟ چرا و چگونه حاضر به ايفاى نقش شدم كه اينها توانستند اين تئاتر را ادامه دهند؟ آنها كارگردانى كردند و ما هم بازى كرديم. اين ورش را هم فراموش نكنيم. يعنى وقتى كه من اينجا در صحبت پيشين انتقاد را متوجه حكام كردم، به هيچ وجه اين نيست كه جامعه را مصون نگاه دارم از انتقاد. اين يك نكته. نكته ديگر اينكه آيا مى تواند جامعه اخلاقى باشد و حكام غير اخلاقى؟ در مقاطعى مى تواند.

بعضى وقتها يك جنبش، يك حركت، يك اعتراض مردم را پيراسته مى كند. آنها را به لحاظ اخلاقى پاكتر مى كند. فراموش نكنيم سال ۵۶ و ۵۷ را. مردم در اوج آن مبارزه عليه شاه، بسيار مهربان تر شده بودند. بسيار متين تر شده بودند. ترافيك تهران قابل تحمل شده بود. مردم در اولين روزهاى بعد از انقلاب به همديگر در خيابان تعارف مى كردند و حق تقدم را همواره به ديگرى مى دادند. ولى اين يك دوره كوتاهى بود. بعد مردم اين پاكيزگى اخلاقى را كه انقلاب ايجاد كرده بود، و اميدهايشان ايجاد كرده بود، از دست دادند. و روايت فراوان است، خاطره فراوان است، شاهدان عينى بسيار گفته اند كه در روزهاى اعتراض در تهران در سال ۱۳۸۸ يعنى با برآمدن اين جنبش اعتراضى مردم بسيار مهربان تر شده بودند. بسيار باصفا تر شده بودند. يك نزاكت بيشترى پيدا كرده بودند.

پس مردم مى توانند يك باره با شور و اميد از اين روزمرگى آلوده در بيايند، افق هاى بهترى در برابر خود بگذارند، جهان را بازتر ببينند و اميدوار تر نگاه كنند و از اين حلقه دعواها و فسادهاى روزمره كه خارج شوند، طبعاً اخلاقى تر مى شوند. من اميدوارم كه چنين شود و جامعه بتواند با شور و اميد لايروبى كند اين خاك را و اين فساد را بتواند بزدايد.

اما آقاى نيكفر، چرا اين اتفاق نمى افتد؟ شما معتقديد كه دوست و دشمن به وجود بحران اخلاقى در جامعه اذعان دارند. مى گوييد كه جامعه مى فهمد و مى داند كه بحران دارد. البته مردم هم مدام و روزمره از ضعيف شدن اخلاقيات و سقوط ارزش هاى اخلاقى در جامعه گلايه مى كنند. شما البته از اميدوارى هايتان هم براى روزگارى بهتر در آينده صحبت مى كنيد. چرا جامعه حركتش را اصلاح نمى كند؟

بالاخره بر مى گردد. يا يك جامعه زوال پيدا مى كند و به فسادى دچار مى شود كه آن ورش ناپيدا باشد و وجود داشته اند اين جوامع كه به اين فساد درغلتيده اند، و آخرش هم از دلشان جنگ داخلى در آمده و انواع فتنه هاى ديگر.

ولى من هنوز در اين جامعه آن پتانسيل فرهنگى را مى بينم كه تكان بخورد و در بيايد و همين مردم در دوره هاى مختلفى اين كار را داشته اند. كى در مى آيد؟ وقتى كه يك مردمى به تجربه روزمره بفهمد كه ديگر نمى تواند زندگى اش را نجات بدهد، نمى تواند پيش ببرد، و هرچقدر هم نقش بازى كند، رياكارى كند، خودش را نمى تواند روى آب نگاه دارد. يك جايى هست كه تحمل ها تمام مى شود و آنجا مى فهمند كه از دل اين روزمرگى دربيايند.

الان مشهور است كه درون خانواده هاى ايرانى اختلاف زياد هست. الان دادگسترى پر از پرونده است برادر عليه برادر، خواهر عليه برادر حتى فرزند عليه پدر و برعكس. چنين چيزى در جامعه ايران بى سابقه بود. هركس كوشش مى كند چيزى شود از طريق درگيرى شدن با اين محيط تنگ اطرافش. يك جا هست ممكن است روزنه اى گشاده شود و بفهمد هر انسانى كه راه نجاتش در اين است كه اين سيستم عوض شود. برادرش، خواهرش، رئيس اش، همكارش مقصر نيست. بلكه كل سيستم عوض شود.

سال گذشته مردم لحظات درخشانى به سمت اين حركت كردند و هنوز هم اين تجربه و فكر را دارند با خودشان تكرار مى كنند، به بحث مى گذارند و اميدوارم كه اين چراغ روشن بماند و بتوانند از اين روزمرگى در بيايند و افق را روشن ببينند. آن موقع، وقتى چنين شد، دست به شجاعت بيشترى از خودشان خواهند زد، فداكارى هاى بيشترى خواهند كرد.



منبع : رادیو فردا  

--------------